پابلو نرودا زادهی۱۲ژوئیه۱۹۰۴– در گذشتهی۲۳سپتامبر ۱۹۷۳ریکاردو الیسر نفتالی ریس باسوآلتبهاسپانیایی: Ricardo Eliecer Neftalí Reyes Basoalto
دیپلمات،سناتوروشاعرنوگرایشیلیاییو برندهجایزه ادبیات نوبلبود. وی نام مستعار خود را ازیان نروداشاعر اهلچکانتخاب کرده بود. /
مجموعه شعر چکامهها شامل ۲۷ شعر بلند میباشد که در قالب روایتهای بلندی است در اولین شعر این مجموعه با عنوان” مرد ناپیدا ” او به شاعران خرده میگیرد. نیچه در قطعهی درباره شاعران میگوید «که شاعران به دلیل کاربردهای مجازهای شعری از حقیقت دور میافتند، اما از آنجا که زبان به گونهای ناگزیر به هرسو یکسر با این کاربرد همراه است پس کار شاعران استثنا نیست بل حتی مهمتر آنان خودبدین نکته آگاهاند که در غگویند و این فضیلت آنان است» نرودا نیز در این شعر از همین مسیر فکری نیچه تبعیت میکند و خود را در جرگهی هنرمندان متعهد وارد میکند فرم درکارهای او بیشتر در خدمت محتواست.
«وبرادرم شاعرم
به دام عشق گرفتار آمده است
یا درحال رنج کشیدن است
چون تمامی احساساتش از جنس دریاست
عشق میورزد به بندرهای دور
به خاطر نامهایشان
وشعر میگوید برای اقیانوسهایی که نمیشناسدشان (شعرمردناپیدا، صفحه ۱۵)»
روایتداستانی در یک قالب ساختاری است که سکانسی از یک رخداد قصهای یا غیر قصهای راتوصیف میکند. داستان فراوردهای تخیلی است که در جهان خود واقعی نمایانده میشود. واژهیداستانممکن است به عنوان مترادفی برای روایت استفاده شود. همچنین میتواند به عنوان کلمهی ارجاعی به سکانسهای توضیح داده شده در روایت تلقی گردد. درواقع هر اشاره به عنصری بخشی است از طرح اصلی داستان. راوی خود را به اشکال وگاه متضاد معرفی ومتعهد مینماید. او روایت را به عنوان شگرد کارخود قرار داده تا همچنان در مسیر شعری متعهد ادامه یابد
«آه، چه عطشی
برای دانستن چقدر!
چه گرسنگیای برای دانستن این که
چقدر ستاره دارد آسمان!(چکامهای برای عددها صفحه ۵۱)
یک روایت ممکن است توسط یک شخصیت در خلال روایت بزرگتر نقل شود. یک بخش مهم از روایت، شیوهی روایت است. شیوههای بهکاررفته برای برقراری ارتباط در روایت به عنوان یک عملکرد را روایتگری مینامند. اما شعر در بنیان خود استوار به استعاره است در بسیاری لحظات بنا به تاویل خواننده میتواند بر پایهی مجاز مرسل شکل گیرند. نرودا آن چیزی که در جامعه جریان دارد را به رمزگان بیان نمیکند بلکه آنها به یاری تصاویر و استعارهها بیان میکند بویژه در شعر چکامهای برای اتم که بسیار زیبا واقعه هیروشیما را به تصویر میکشد. تصاویر این شعر به قدری دقیق تصویر شدهاند و چنان هولناکاند که میتوانی به عمق فاجعه هیروشیما پی ببری. نرودا شاعری است انسانمدار درگیر اجتماع، میهن و دردهای انسانی و ردپای رویکردهای اجتماعی در آثار او هویداست گرچه عشق نیز در شعر او حضوری بسیار پررنگ دارد.
«آخرین حفرههای کندوی شهر
ریزریز گشت وفرو ریخت
غلتید وفرو افتاد، به ناگاه
واژگون وفاسد
انسانها
جذامیان ناگهان گشتند
دست فرزندانشان را میگرفتند
ودست کوچک
به جا میماند در دستهایشان »(چکامهای برای اتم، صفحه ۲۶)
یاکوبسن نکته اصلی ویکهی شاعری، جهت گری ان به سوی بیان میداند شاعری چیزی جز گزاره ای که سمت بیان سمت میگیرد. نرودا برای بیان اندیشههایش شکلی تازه در چکامهها ابداع میکند مصراعهای بریده وکوتاهی که روی صفحه کاغذ فضای سپید بسیاری جای میگذارند. تصویر سازی ویژگی دیگری است که شاعر از آن بهره برده است شاعر به خوبی میتواند با کلمات میزانسی بسازد. ذکر جزئیات و توالی میان عناصر باعث میشود روایت در این شعرها قوام و انسجام یابد
«۵ ها به هم میپیوستند
تا آن که پا به دریا یا هذیان بگذارند
تا آن که آفتاب با صفر خویش ما را سلام بگوید
وما شتابان راهی شویم
به سوی اداره
به سوی کارگاه و کارخانه
تا دوباره از سر بگیریم
عدد بینهایت ۱ هر روز را »(چکامهای برای عددها صفحه ۵۳)
شیوهی به کار گیری مفاهیم و تصاویر در آثار نرودا متمایز است او اندیشهاش را به یاری تصاویر بیان میکند کلام راوی (بیانگر یا خبردهنده) ناگزیر مناسبتی تازه با موضوع برقرار میکند همگی زادهی هدف هنری تازه هستند که تنها میتواند به بنیان چند گونه وچند آوایی منجر شود. گرچه در همهی شعرها او همچنان به متن ومحتوا وفاداراست تا بتواند به بیان آنچه که میخواهد دست یابد
کتاب زیبا!
کتاب!
ای اندکترین جنگل
برگ از پس برگ
کاغذت
عطر عناصر رادارد
صبحگاهی هستی وشبانهای!
دانه هستی، از تبار اقیانوسی!
در بربرگ دیرینهی تو نهان شدهاند »(چکامهای برای کتاب (۲) صفحه ۴۰)
آدرنو معتقد است که رنج بیان هنر است وبه شکل آن محتوا میبخشد محتوای انسانی هنر رنج است و نه جنبهی اثباتی. هنر روایت به خودی خود یک امر بسیار مهم زیبایی شناسانه است. معمولاً تعداد زیادی از المانهای زیباییشناسانه در شعر وارد عمل میشوند. این المانها شامل ایدههای ضروری ساختار روایت هستند
«من به پایین خواهم کشاند
تاج سلطنت سیاه را
کلاهگیس بی حاصل رویاها را
دم مار ذهن را زیر پا خواهم نهاد
همه چیز را نظم خواهم بخشید
آب را آتش را
هماهنگ با انسان وبا زمین»(خانهی چکامهها صفحه ۹۶)
همانطور که دربیشتر شعرهای این مجموعه دیده میشود او برای تفکر و اندیشه اهمیت شایانی قایل است.، آفرینش اثر هنری همچون شعر در نزد وی جایگاه خاص و ویژهای دارد. او از هر چیزی میتواند شعر بسازد حتی برای گوجهفرنگی و لیمو و شراب و ذرت و ماهیتُن و… شعری مینویسد درواقع برای هر یک چکامهای مینویسد! که در پس ظاهر سادهشان بیان اندیشههای عمیقی را دنبال میکند و چنان هنرمندانه و ساختارمند یک یک تصویرها را نقش میزند که مخاطب به راحتی میتواند آنها را تصور کند گرچه در تمامی این تصویر سازی ها اندکی از بیانگری فاصله نمیگیرد.
پانویس:
۱-چکامههای گردآمده در این مجموعه از سه کتاب «چکامههای بنیادی»(۱۹۵۴)«چکامههای بنیادی نو»(۱۹۵۶)«دفتر سوم چکامهها»(۱۹۵۷) انتخاب شده است.
بیشتر آثار نرودا به فارسی برگردانده شده است مانند “یادها و یادبودها”،.”هوا را از من بگیر خندهات را نه”،. “صد شعر عاشقانه، و.ابدیت یک بوسه” انگیزهی نیکسونکشی و جشن انقلاب شیلی” “قلب اسپانیا و بلندیهای ماچوپیچو، و … ■
منابع:
۱-. چکامهها، پابلو نرودا، ترجمه نازنین میرصادقی، نشر نگاه،۱۳۸۰