بررسی داستان کوتاه «کوچک‌ترین چیزها را می‌دیدم» نویسنده «ریموند کارور»؛ «ریتا محمدی»/ اختصاصی چوک

توی رختخواب بودم که صدای در نرده‌ای حیاط را شنیدم. خوب گوش دادم صدای دیگری نشنیدم اماصدای در را شنیده بودم. کوشیدم «کِلیف» را بیدار کنم انگار بی‌هوش شده بود. بنابراین بلند شدم و رفتم کنار پنجره ماه به چه ... ادامه مطلب

بررسی داستان کوتاه «آن‌ها شوهر تو نیستند» نویسنده «ریموند کارور» ؛ «ریتا محمدی» / اختصاصی چوک

ارل اوبر که قبلاً فروشندگی می‌کرد، از کار بیکار شده بود. اما زنش دورین شب‌ها در یک کافی‌شاپ شبانه‌روزی نزدیک شهر پیشخدمتی می‌کرد. یک شب که ارل داشت مشروب می‌خورد، تصمیم گرفت به کافی‌شاپ سری بزند و چیزی بخورد. می‌خواست ... ادامه مطلب

بررسی داستان کوتاه «پانسیون» نویسنده «جیمز آگستین جویس»؛ مترجم «احمد گلشیری»؛ «ریتا محمدی»/ اختصاصی چوک

خانم مونی دختر یک قصاب بود. زنی بود مصمم که از پس کارهایش به خوبی برمی آمد. با شاگرد پدرش که نزدیک اسپرینگ گاردنر مغازه‌ی قصابی داشت ازدواج کرده بود. اما همین که پدرش مرده بود بیعاری را شروع کرده ... ادامه مطلب

بررسی داستان کوتاه «شیطان داغ بود» نویسنده «چارلز بوکوفسکی»؛ «ریتا محمدی»/ اختصاصی چوک

راستش بعد از جر و بحث با فلو بود و اصلاً حس نکردم مستم یا این که می خوام برم سالن ماساژ. واسه همین پریدم تو ماشین و گازشو گرفتم سمت غرب، ساحل. دمدمای عصر بود و یواش می‌روندم. ... ادامه مطلب

بررسی داستان کوتاه «آدمکش‌ها» نویسنده «چارلز بوکوفسکی»؛ «ریتا محمدی»/ اختصاصی خانه داستان

هری تازه ازفرستادن بارها خلاص شده بود و داشت می‌رفت پیش “پدرو” تا یک فنجان قهوه‌ی پنج سنتی بنوشد. دم صبح بود ولی یادش آمد که همیشه پنج صبح بازمی‌کردند. می‌توانست درازای یک پنج سنتی، هرقدر که می‌خواست در کافه‌ی ... ادامه مطلب