هنر ژرف‌ترین و پیچیده‌ترین شکل بیان مشترکات انسانی است هنرمند به تجربیات همگانی پاسخ می‌دهد. بسیاری از فلاسفه و منتقدان هنر معتقدند که اثر هنری افزون بر کیفیت صوری ارضا کننده از کیفیت‌های حسی و عاطفی هم برخوردار باشد. در این مجموعه شعر می‌توان با بیان‌‌های حسی و عاطفی روبرو شد عباراتی که می‌تواند نوعی همپیوند ذهنی میان شعر ومخاطب به وجود بیاورد.

«بعد از تو

مادر شطرنج بازی است

که فقط

چند سرباز پیاده دارد»

(شعر، بادشکنجه گر خوبی است، ص ۱۴)

هنر صرفاً رمزگانی بیان آن چیزی است که در جامعه جریان دارد و شعر نیز به تاسی از آن می‌تواند همین بیان رمزگان باشد. در واقع اثر هنری از روح سوبژکتیو آفریینده آن مایه می‌گیرد، نمونه زیر هم از همین قاعده تبعیت می‌نماید. در واقع مرگ، اصلی است که هستی ما را رمانتیک می‌کند. شعرهای اولیه این مجموعه که با نام «باد شکنجه‌گر خوبی است» دسته‌بندی شده‌اند به‌نوعی‌درآن راوی نقش مشاهده‌گر و بازگو کننده دارد و مخاطب را با درون‌‌ مایه خود همراه می‌کند.

با توجه به اشاره خود شاعر. فقدانی که می‌تواند همپیوند عینی در ذهن مخاطب ایجاد نماید.

«کاش این فیلم هم

در سینما رکس می‌سوخت

تا دیگر تو نقش اول مرگ نباشی

وگورستان

دیالوگ فی البداهه خانه

سه روز مانده به سال نو

دو روز مانده به ملی شدن نفت

ماهی متولد اسفند

وارد تنگ شدی (همان، ص ۱۵)»

زبان از تبدیل کدها یا نشانه‌های معنایی به سمت شکل گیری مفهوم تحقق می‌یابد واحساس و اندیشه شاعر را به تصویر می‌کشد این مکانیزم انتخاب و چیدمان واژه‌هاست که جهت گیری شاعر را مشخص می‌کند و این مکانیزم است که در جهت پیشبرد مفاهیم به کار می‌رود. مانند نمونه زیر که در آن کدهای نمادین به سمت مفهوم مورد نظر شاعر می‌رود. استفاده از واژه‌هایی همچون داس که دارای کدهایی است که ما را به سمت روایت‌هایی سوق می‌دهد. اگرچه برخی از حذف‌های به قرینه می‌توانست بر ایجاز وشاعرانگی اثر بیفزاید.

«داس‌های زنگ زده

بر دیوار خانه‌ای متروک

رازی پنهان دارند

دیوارخانه‌ای که امروز

با برق داس‌‌های مصنوعی‌اش

بازسازی شده در موزه‌های مردم‌ شناسی

ودر میان همهمه تشویق‌ها

هیچ کس نمی‌پرسد

پس کو مزرعه سوخته؟»(ص ۳۶)

ساخت مشخص و تمرکز برمعنا از دیگر ویژگی‌های این مجموعه است شاعر اصراری به بر هم زدن قاعده‌های نحوی یا زبانی ندارد بلکه او خیلی سر راست به چیدمان شعر می‌پردازد مانند نمونه زیر:

«خورشید طلوع نکرده

کرکس‌ها به انتظار لاشه‌اش بر فراز کوه می‌چرخند

دست کیست؟

دست کیست که مرا هل می‌دهد به قله

با دهانه‌ی سرد آتشفشانی

کیستم

که اینگونه به سمت خاموشی می‌روم»(گودو در عقیم آباد ص ۸۶)

یکی از مهمترین استعاره‌های بیانی یعنی استعاره استواره است به شباهت عناصر؛ از این رهگذر به جانشینی مربوط می‌شود. هنر شاعر این است که نگاه تازه‌تری داشته باشد و اینجا «فرشته» و «پیک موتوری» دو سویه این تشبیه‌اند. یا کوبسن شماری از هنرها را استواره به استعاره می‌داند و شماری را به مجاز مرسل، و می‌توان در عناصر هر هنر نیز تعلق به یکی از این دو را یافت.

«بازی کردن را فراموش کرده‌اند

وچهار راه‌هایی پر از پیک موتوری

فرشته‌هایی که

برای برگشت نخوردن اعتبار شهر»

سویه‌ای از ماهیت شعر خلق شگفتی است،، در هزارتوی آن شگفتی نگاه و کشف‌های شعر و شهود او از جهان بازتاب می‌کند، شگفتی در شعر به نوعی با بازی‌های زبانی اجراهای چند وجهی و همینطور پیشنهادهای ساختاری امکان‌های نامتعارف شکل می‌گیرد در این مجموعه ما کمتر با چنین شگفتی سازی هایی روبرو هستیم بیشتز شعرها بر مبنای ساختارهای متدوال فرمی و اجرای عناصر زیبایی سخن ساخته شده‌اند نمی‌توان متنی را یکسر گسسته از موقعیت‌های تاریخی واجتماعی بررسی کرد هر متن همچون گفتار زاده‌ی مناسبات تاریخی واجتماعی است به‌ویژه نسل ما که ردپای جنگ را در آثارشان می‌توان دید

«زمان سوت زنان از محله ما می‌گذرد

هیچ کودکی به آن سنگ نمی‌زند

هیچ سربازی به شیشه‌هایش تکیه نمی‌دهد

جنگ مثل کودکی من

به خط پایان رسیده است» ص ۵۵)

 یکی دیگر از اجزای روایت شاخص زمانی است که عبارت است از شیوه‌های بازنمایی زمان حوادث با درنظر گرفتن زمان‌های خود روایت است. قیدهای زمانی بهترین شیوه بازنمایی هستند به‌ویژه در شعرهای “گودو در عقیم آباد” و” گهواره‌ای روی گسل استفاده از این قیدهای و مکانی را به وفور می‌توان دید. همینطور ارجاع‌های متنی به روایت‌هایی مانند داستان دختر کبریت فروش و بابک خرمدین و…

«ولی دروغ نمی‌گویم

من گم شده‌ام

نامم بابک است

اسطوره ترس آفرین در چشمهای خلیفه

هنوز صدایم از سیاه چاله‌های زندان می‌آید

هنوز

وکولی پارک

در خطوط درهم وبرهم دست من

تاریکی شکم نهنگ را می‌بیند» (گودو در عقیم آباد، ص ۹۳)

در پایان می‌توان گفت مجموعه شعر «گهواره‌ای روی گسل» که نخستین و تنها مجموعه شعر منتشر شده از «بابک اباذری» است. عمده‌ی شعرهای این مجموعه بلند و روایی هستند که نوع و انتخاب کانون روایت می‌تواند بیانگر ارجاع‌های زمانی و روان‌شناختی شاعر باشد، شعرهایی در خور دارد و شعرهای بلند روایی نمونه‌‌های موفق‌تری از بازتاب اندیشه‌های شاعر است که شاید اگر بابک اباذری بود می‌توانست آنها را دنبال و مجموعه شعرهای موفق دیگری ارائه دهد. ■

منابع

  • اباذری بابک گهواره‌ای رو گسل تهران، نشر نصیرا ۱۳۹۲
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها