آلتامیرا، نگاهی سطحی به کشف عمیق
بازیگران: آنتونیو باندراس،گلشیفته فراهانی، هنری گودمن، نیکولاس فارل، آلگرا آلن، پیر نینی، کلمان سیبونی، روپرت اورت/ فیلمنامهنویس: خوزه لوئیس لوپس_لینارس، الیویا هت رید/ تدوین: پیا دی ثیائولا/ موسیقی: مارک نافلر/ کارگردان: هیو هادسن/ تهیه کننده: لوکرثیا بتین، آلبارو لونگوریا، اندی پترسون/ محصول سال ۲۰۱۶ در اسپانیا
غار آلتامیرا غاری واقع در ۳۰ کیلومتری غرب شهر سانتاندر در شمال کشور اسپانیا است. در سقف و دیوارههای غار آثار نقاشی ارزشمندی مربوط به دورهٔ پارینه سنگی وجود دارد. /
در سال ۱۸۸۰ میلادی مارسلینو سوتواولا، گزارشی از مشاهدات خود انتشار داد.
آلتامیرا در قالب تاریخ، داستان میگوید. اما بجز واقعه تاریخی آلتامیرا، که ذاتاً جذاب است، فیلم اصولاً دراماتیک نیست. برای کسانی که علاقه مند به کتب تاریخ هنر هستند، این فیلم علاوه بر اینکه به دانششان چیزی اضافه نمیکند، حتی جذابیت ذاتی سینما را در خود جای نداده است.
شخصیت اصلی فیلم، مارسلینو، باستان شناس است. عموماً به جهت، کشفیات خود مورد قساوت عدهٔ زیادی از اهالی کلیسا قرار دارد. در این جا دو حذب خاص شکل گرفته، نمایش داده میشوند. که نام گذاری اینها برای شناخت بهترشان در ادامهٔ بررسی، لازم است. گروه اول که متشکل از اعضای بسیار کمی است، گروهیاند که همواره تکامل داروینی را قبول دارند و نام تعقل گرایان را برایشان برمی گزینیم.
گروه بعدی، افراطیون مذهبی در مقابل گروه تعقل گرایان و مخالف تکامل داروینی هستند.
که اگر بتوان پرداختی در شخصیتها در نظر گرفت، گروه بندی این دو حذب خاص، کاملاً با غرض است.
مارسلینو عموماً دست به کشفیاتی می زند که باب میل افراطیون نیست. این پیش زمینه فکری، مذهبی هادسن، که
بدون شک قویترین بنیان فیلم است، اجازه شکل گیری روابط شخصیتها را در طول فیلم نمیدهد. بلکه شخصیتها از قبل از شروع فیلم شکل گرفتهاند. ماریا، دختر مارسلینو از طرفداران سر سخت پدرش هست و کورکورانه، عقاید او را بازگو میکند. ماریا همواره اعتقاداتش را که از پدرش به او رسیده، از مادرش پنهان میکند.
هنگامی که ماریا برای اولین بار به غار آلتامیرا میرود، بر حسب اتفاق، نقاشیهای مربوط به دورهٔ پارینه سنگی را کشف میکند. در واقع ماریا دست به بزرگترین کشف مربوط به زمان خود و بعدتر می زند.
گلشیفته فراهانی در نقش همسر مارسلینو، یک زن مذهبی و متعصب نسبت به کلیسا است. که در ابتدا از مخالفان شوهرش به حساب میآید. او مثبتترین شخصیت مربوط به گروه افراطیون است، اما کارگردان حتی مثبت بودن این شخصیت را وابسته به تغییراتی که در روند اعتقادیاش می افتد، شکل داده است.
ورتر نقاش، روزها به همراه ماریا به آلتامیرا میرود و نقاشیهای داخل غار را روی کاغذ اتود می زند. اما همواره نمیتواند آن نقاشیها را بازنمایی کند. از نظر او این نقاشیها حرفهایتر از آن چیزی است که انسان امروزی بتواند آن را نقاشی کند.
در یکی از این روزها، ورتر آثار رنگ و پارچه رنگی که برای نقاشی استفاده میکرده است را، سهواً، در گوشهای از غار رها میکند و همین، آلت جرم و رسوا گر مارسلینو در مقابل افراطیون میشود.
در آن سالها کشف نقاشیهای غار نادیده گرفته میشود. اما پس از بیست سال به خانواده مارسلینو رجوع میکنند و کشف مارسلینو، بعد از سالیان دراز، ارزش پیدا میکند. اما مارسلینو مرده است و ارزش کشف نقاشیهای غار آلتامیرا پس از مرگ کاشفش دیگر بر کسی پوشیده نیست.
آلتامیرا، روند تاریخی یکی از موارد بحث بر انگیز تاریخ هنر را نشان میدهد. اما اینکه در این راه موفق بوده است یا خیر مقولهٔ دیگری است.
برای شخصی که پیگیر مکتوبات تاریخی است، فیلم آلتامیرا
چیزی برای افزودن به دانش اش را ندارد. شاید اگر هادسن، دست روی نقطهٔ تاریکتری در تاریخ میگذاشت موفقتر ظاهر میشد.
هادسن در نمایش بصری فیلم منسجم نیست. آلتامیرا فیلمی در خور استفاده از نمای ابژکتیو نیست. اما در بعضی از دقایق، ابژکتیو هایی در تضاد با کلیت فیلم دیده میشود که کاملاً بیرون از فیلم و در قطع جدایی قرار دارند.
آلتامیرا فیلمی بی سنخیت به محل وقوعش و پایدار به سبک هالیوودی است. در این فیلم با واقعیت صرف مواجه میشویم و عدم خلاقیت کارگردان حتی در دست بردن به فرم دیده میشود. در بخشهایی از فیلم، صدای ماریا نریشن میگوید. ماریا آن چیزی را بیان میکند که ما مشاهده میکنیم، نریشن پرده از هیچ چیزی نمیگشاید و تکرار مکررات است. آنتونیو باندراس، بازی قابل قبولی را از خود ارائه میدهد اما مشکل شخصیت پردازی نه فقط در او بلکه در بقیه شخصیتها نیز به چشم میخورد که مارسلینو در این میان از بقیهٔ شخصیتها کمتر دچار این مشکل است. گلشیفته فراهانی، نه بعنوان یک بازیگر، بلکه بعنوان یک شخصیت که در اکثر سکانسها حضور دارد، قصهای را پیش نمیبرد. اگر حضور گلشیفته بعنوان یک نیروی مخالف و در آخر رام شده، الزامی بود، شخصیتی در هر جایگاه و هر نسبتی با مارسلینو میتوانست، بجای مادر ماریا ایفای نقش کند.
علاقه شکل نگرفتهٔ رتر و همسر مارسلینو، یکی از نقاط ضعف کمتر دیده شده در فیلم است. اگر علاقهای بین آن دوست، که نا فرجام و پرداخت نشده است، نیازی به ابراز آن نیست. هادسن، بعنوان کارگردان، توجیهی برای عشق نمایش داده شدهٔ رتر و مادر ماریا ندارد. رتر میتوانست بعنوان هر نقاش دیگری در آن غار حضور پیدا کند و با مارسلینو همکاری کند.
“آلتامیرا”یک بار دیدنش ضرری ندارد. هر چند برای افراد محقق در تاریخ، مبحثی تکراری را بیان میکند. اما به تصویر کشیدن تاریخ اصولاً، کار دشواری است. آلتامیرا به درستی اما بدون خلاقیت این کار را انجام میدهد.