سربسته از تهران، زیادی سربسته بود.
سربسته از تهران، تئاتر برگزیدهٔ هجدهمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران است با کارگردانی مجتبی کریمی و بازی فرزانه میدانی و پژمان یاوری. از صحنهٔ تماماً سفید و نورپردازی فوقالعادهٔ اثر که بگذریم، داستان با تاباندن نور بر چهرهٔدو بازیگر نمایش که با فاصلهٔ یک میز و نیمکت از هم جدا شدهاند، شروع میشود. زن ایستاده و مرد نشسته است. وقتی نور روی صورت بازیگر زن توقف میکند، با چهرهٔ زنی عصبی روبرو میشویم که از شوهرش میخواهد حقیقت ماجرای آن شب را بازگو کند.
تماشاگر، جملات مبهمی در مورد بالاکشیدن چیزی میشنود که به شکلی بسیار سربسته، به قتل اشاره میکند. همچنان که نمایش جلو میرود، بیننده از میان جروبحث زن و شوهر، متوجه میشود که زن دچار بیماری روحی است و شوهر با مهربانی درصدد درمان همسرش است. زن تعمداً از مصرف قرصهای اعصابش خودداری میکند و مرد با صبوری کابوسهای همسرش را مثل یک روانکاو یادداشت میکند. دو صحنهٔ اول نمایش، با افتادن زن که توانش را از دست داده، بر روی صحنه، تمام میشود. تماشاگر در حین نمایش در می یابدکه شوهر هم به نوعی دچار جنونی مخفی است.
کابوسهای زن در نمایش، قابل تعمل است و او را یک روشنفکر تحصیل کرده، مینماید که دغدغهاش مردم هستند. او از اینکه بقال محل، روش بنتام را در مغازهاش به کار گرفته و در سوپرش، دوربین مداربسته کار گذاشته، زجر میکشد. اما مشکل از جایی شروع میشود که این ایده را با مرد بقال درمیان میگذارد و او، زن را دیوانه خطاب میکند. در صحنهٔ بعد، زن با چاقو آمادهٔ حمله از خانه بیرون میرود و در میان بهت و وحشت مردم، به دنبالشان میدود و بعد پلیس و خبرنگار… اما بیننده فقط گزارش اینها را میشنود از زبان زن که حالا با تزریق آرام بخش روی همان میز سفید، بی حرکت دراز کشیده.در نگاه زن، دیوارها میبینند و میشنوند، به همین دلیل هم هست که مدام از شوهرش میخواهد آرامتر صحبت کند تا آنها نشنوند. این دیوار بیصدا همان تماشاگران هستند. آنهایی که وقتی مثل طوفان نوح، آب از تنور جوشید و تمام تهران را غرق کرد، در این آب، خفه میشوند. هم آن تماشاچی که پایش را روی سر آن دیگری گذاشته و هم آن که از ترس به نقطهای بلند پناه برده. همه در پیشگویی زن میمیرند. همه در طوفان تهران به بدترین شکل، خفه میشوند. مثل خود زن که در پایان نمایش، توسط شوهرش خفه شد. شوهری که به ظاهر سالم مینمود و قصد داشت زنش را هم با آن قرصها به سلامت برگرداند. اما اعمال زن در دیوانگی، آیینهٔ اعمال مرد است در سلامت عقل.
کارگردان نمایش، اثرش را تاتری دربارهٔ تاتر میداند و در طول نمایش، بیننده بارها این نشانهها را مشاهده میکند. از کنایههای کارگردان گرفته که از دهان زن، خطاب به تماشاگران بیان میشود. تماشاگرانی که در نمایش، نقش دیوار را دارند و وقتی زن، عصبی، مرگشان را به بدترین شکل، پیشگویی میکند، در چشم تک تک آنها خیره میشود، همانها که موجودات خیالی افکارش هستند، زن، آنها را خطاب قرار میدهد و در پاسخ به شوهرش مینالد: “آنها هیچوقت راضی نیستند”.
اما آنچه منطق نمایش را از دو جهت زیر سؤال میبرد، این نکته است که زن ایده آلیست نمایش که از قتلهای شوهرش رنج میبرد و تا مرز دیوانگی پیش رفته، از لزوم اعتماد انسانها به یکدیگر دم می زند و از دوربین مدار بستهٔ سوپری محله، انتقاد میکند و آن را با “پان اپتیکان یا همه جا بین” بنتام مقایسه میکند و از وجود آن ناراضی است.
نکتهٔ دیگر آن است که چه چیز در وحلهٔ اول باعث قرار گرفتن این زن ایده آلیست در کنار شوهر قاتلش شد؟ و چه چیزی باعث تدوام این رابطه شده؟ سر در گمیهای نمایش با اینکه زیر پوشش نام سربسته از تهران، راه گریزی به نمایش نامه نویس داده، اما در پایان به اندازهای قانع کننده نیست که بیننده را با رضایت حاکی از آگاهی، به بیرون از تاتر روانه کند.■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههای ادبیات داستانی چوک
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعالیت های روزانه، هفتگی، ماهیانه، فصلی و سالیانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک