درباره شعر حجم و یدالله رؤیایی

هوشنگ چالنگی، زاده ۱۳۲۰ خورشیدی در مسجد سلیمان)، شاعر معاصر اهل ایراناست. او در کنار شاعرانی چون احمدرضا احمدی، بهرام اردبیلی، مجید فروتن، پرویز اسلامپورو بیژن الهی «شعر موج نو» و در ادامهٔ آن «شعر دیگر» را پایه‌گذاری کردند.

از آغاز کار شعر دیگر و شعر حجم برایمان بگویید. آیا رابطهٔ مستقیمی بین این دو جریان شعری وجود داشته است؟ / 

ببینید، مسیر شعر نو را از یک طرف (بعد از نیمایی‌ها) ادامه دادند و از سویی دیگر (موج نویی ها) که کار گروه دوم به میزان قابل توجهی متفاوت‌تر از کار گروه اول بود، چرا که آنها دست به ارائهٔ شیوه‌ای نوین در شعر زدند که می‌توان آن را شبیه به اقدامات خود نیما دانست. اولین کسی که نام (موج نو) را به کار برد اسماعیل نورعلاء بود که تحت تأثیر سینمای (موج نو) فرانسه کارهای احمدرضا احمدی را اشعار (موج نو) خواند. اسلوب شاعران موج نو هم با کار نیما متفاوت بود و هم با کار شاعران بعد از نیما. این جریان شاعران زیادی را دور خود جمع کرده بود که از آن جمله می‌توان به افراد با استعدادی چون شاهرخ صفایی اشاره کرد که بعدها شعر را کنار گذاشت. یکی دیگر از این شاعران بیژن الهی بود که در ابتدا همگام با احمدرضا احمدی حرکت می‌کرد اما با گذشت زمان، او و برخی دیگر از دوستانش متوجه شدند که رفته رفته کار موج نویی ها شبیه به هم می‌شود و حس کردند که می‌توان تعمق بیشتری در شعر به خرج داد و شعر را به سوی جریان‌های آوانگاردتری کشاند. در نتیجه به جز بیژن الهی کسانی چون: فیروز ناجی، بهرام اردبیلی، محمود شجاعی، حمید عرفان، پرویز اسلامپور، بنده و چند تن دیگر گرد هم آمدیم و (شعر دیگر) شکل گرفت.

هدف من از آوردن این مقدمه‌ها این است که با مطرح کردن سابقهٔ (شعر دیگر) نشان دهم که شعر دیگر خیلی زودتر از زمزمه‌های شعر حجم رؤیایی به وجود آمد. حتی خود رؤیا نیز در مقالات خود به شعر دیگر اشاره‌هایی داشته و در تبیین شعر حجم نمونه‌هایی از اشعار ما را ذکر کرده بود. به همین دلیل نمی‌توان تأثیر شعر دیگر را بر شعر حجم نادیده گرفت و باید پذیرفت که شاعران ما پیش از شعر حجم رؤیا در شعر دیگر و پیش از آن در شعر موج نو حضور داشتند. یادم می‌آید که رؤیا حتی شعرهای اولیهٔ عوض عوضی را هم شعر حجم می‌دانست، چرا که معتقد بود شعر حجم شعری است که ابعاد را در می‌نوردد.

ما اکثر اوقات وقتی از شعر دیگر حرف می‌زنیم نام گروهی از شاعران به میان می‌آید، اما با شنیدن نام شعر حجم در بیشتر مواقع تنها نام رؤیایی است که به ذهن‌ها متبادر می‌شود در حالی که خیلی‌ها بیانیهٔ شعر حجم را امضا کرده بودند. نظر شما در این باره چیست؟

راستش وقتی بیانیهٔ شعر حجم انتشار یافت من ایران نبودم اما می دانم که بیژن از بچه‌ها خواست که آن را امضا نکنند و خودش هم امضا نکرد. آن‌هایی که بیانیهٔ شعر حجم را امضا کردند لزوماً همه شاعر نبودند. البته اگر اشتباه نکنم بودند کسانی مثل هوشنگ آزادی ور که هم شاعر خوبی بود و هم در حوزهٔ سینما فعالیت می‌کرد. اما در کل اکثر آنهایی که بیانیهٔ حجم را امضا کردند از هنرمندان دیگر کشورمان بودند. البته رؤیا دنباله روهای زیادی دارد که اکثر آنها از شاعران شمال کشور هستند و من در اینجا نامی از آن‌ها نمی‌برم. اکثر آنها زیر ۵۵ سال هستند ولی چون سبک و سیاق رؤیا را متوجه شده‌اند ترجیح می‌دهند اسلوب شعر حجم را ادامه دهند. اما این شاعران لزوماً کسانی نیستند که مانیفست شعر حجم را امضا کرده بودند. شعر دیگر مانیفست نداشت اما شاعران آن با هم بودند. شعر دیگری‌ها از هر نظر مشخص بودند چرا که خود عناصر شعر دیگر به شمار می‌آمدند. اما اکثر امضا کنندگان بیانیهٔ حجم صرفاً تأویل و توجیه رؤیایی را پذیرفته بودند. بعدها کم کم گفته‌های رؤیا تفهیم شد و بسیاری از شاعران دنباله روی اسپاسمانتالیسم وی شدند.

این شاعران دنباله رو که می‌فرمایید کاملاً شاعر حجم هستند یا از او تأثیر گرفته‌اند؟

شناخت من از این شاعران تقریبیست. اما کسانی را می‌شناسم که به صورت تئوریک شیوهٔ رؤیا را در شعرهایشان اجرا می‌کنند اما کارهای متفاوتی هم می‌نویسند. اکثر شعرهای آنها به سبک و سیاق لبریخته ها و (هفتاد سنگ قبر) است که می‌توان این دو کتاب را شعرهای تئوریک رؤیا قلمداد کرد. اما می‌توان در این میان شعرهای متفاوت و دیگر گونه‌ای نیز از این شاعران دید.

به نظر شما می‌توانیم رؤیایی را شاعری آوانگارد بنامیم؟

رؤیا از لحاظ آوانگاردیزم و زیبایی شناسی شعر و شناخت غنا و لیریزم شعر شاعر پیشرو و مطرحیست. نو اندیشی و نو گرایی او از کتاب‌های (دریایی‌ها) (دلتنگی ها) و حتی کتاب آغازین (بر جاده‌های تهی) که به شکل چهار پاره سروده شده قابل تشخیص است:

«با موج‌ها، هجوم هجاها

با سنگ‌ها، تکلم کف‌ها

دریا زبان دیگر دارد…» (رؤیایی: از مجموعه شعر دریایی‌ها)

چندین و چند سال پیش یکی از دوستانم ضبط شدهٔ شعر مشترک رؤیا و فروغ فرخزاد را برایم آورد و من از گوش دادن به آن واقعاً لذت بردم. به نظرم این شعر واقعاً قشنگ و پیشروست و در ادامهٔ مسیر همان مجموعه‌های (دریایی‌ها) و (از دوستت دارم) و … سروده شده است.

اما دربارهٔ شعر حجم من قبلاً هم در مصاحبه‌ای دیگر گفته‌ام، حجمی که رؤیا مطرح می‌کند حرف تازه‌ای نیست و می‌توان آن را در اشعار کلاسیک خودمان هم یافت. مثلاً در سبک هندی. شعر وقتی نزدیک به موسیقی شود و ما دیگر واژه را حس نکنیم به سمت غنا و لیریزم شعر کشیده می‌شویم و فضاهایی دیگر را تجربه می‌کنیم و همان می

شود که رؤیایی می‌گفت. به این شعر بیدل دهلوی توجه کنید:

«نفس آشفته می‌دارد چوگل جمعیت ما را

پریشان می‌نویسدکلک موج احوال دریا را

در این وادی‌که می‌بایدگذشت از هرچه پیش آید

خوش‌آن رهروکه در دامان دی پیچید فردا را»

در ادامهٔ همین شعر بیدل می‌گوید:

«چرا مجنون ما را درپریشانی وطن نبود

که‌از چشم غزالان‌خانه‌بردوش است صحرارا»

اگر من شعر رؤیا را درست فهمیده باشم فکر می‌کنم که در همین شعر علاوه بر زیبایی و شورانگیزی، اسپاسمانت هم قابل تشخیص است. چرا که به زیبایی ما را از فضا جدا می‌کند و به ابعادی دیگر می‌برد.

تا چه حد تئوریک شدن شعر را قبول دارید؟ تئوری‌هایی که بیشتر به صورت مانیفست در جریان‌های شعری ظاهر می‌شوند.

هر کس به هر زبان که شعر می‌گوید باید گرامر و به طور کلی قابلیت‌ها و ظرفیت‌های آن زبان را بشناسد و در کنار آن یک نگاه کلی نسبت به شعر به دست بیاورد، چه شعر جهان و چه شعر مملکت خودش. عموماً شاعرانی که پایبند این نکات کلی و جزئیات جانبی ذهنی و عینی دیگر هستند، شاعران بهتر و صاحب نامی از آب در می‌آیند. شعر به آن صورت کلمهٔ تئوری را نمی‌پذیرد، البته قبول دارم که بخشی از شعر تئوریک و پیرو دستورالعمل است اما در کل نمی‌توان شعر را تئوریک کرد و از روی تئوری خاص شعر گفت. اگر به ادبیات اروپا دقت کنیم می‌بینیم که اشعار پیشرو آنها اشعار تئوریک نیستند بلکه با شناخت امکانات زبان و عوامل دیگر به عرصهٔ ظهور رسیده‌اند، مثل دادائیست‌ها و سوررئالیست ها و … هر هنری برای خود تئوری‌های خاص خودش را دارد اما نمی‌توان به صورت مطلق آن را پذیرفت.

در نهایت خاطره‌ای از دوران دوستیتان با یدالله رؤیایی به ذهنتان می‌رسد تا با ما و خوانندگانمان در میان بگذارید؟

خاطرهٔ چندانی به یاد ندارم جز اینکه وقتی ایشان مدیر مالی تلویزیون ایران بودند لطف کردند و مرا هم دعوت کردند که برای کار به آنجا بروم. اما من به دلایلی سفر کردن را ترجیح دادم و نتوانستم به محبت ایشان پاسخ مثبت دهم.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها