پس از تألیف رمان تهران مخوف، زن به عنوان موجودی اجتماعی، به ادبیات راه یافت و شخصیت اصلی رمان‌های اجتماعی را به خود اختصاص داد. از سویی زن از رویای شعر کلاسیک به واقعیت رمان سقوط می‌کند و از سوی دیگر ادبیات به جای یک زنِ نوعی و کلی، به بررسی جایگاه زن در واقعیت می‌پردازد و در پی شناخت اوست. نویسندگان این دوره، زن را به چشم یک قربانی اجتماعی می‌بینند و به سنت‌های غیر انسانیِ جامعه اعتراض می‌کنند. تصویر زن به عنوان قربانی اجتماعی آن قدر درونی می‌شود که حتی نخستین نویسنده‌های زن نیز در داستان‌های خود آن را تکرار می‌کنند. /

نام رمان‌ها: هما، پریچهر و زیبا

نویسنده: محمد حجازی (۱۲۷۹- ۱۳۵۲)

سال خلق آثار: از ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۲

حجازی در سال ۱۳۰۷ کار ادبی خود را با رمان هما شروع کرد و سال بعد پریچهر را نوشت و در هر دو داستان به وضعیت زنان مرفه جامعه پرداخت. هما نمونهٔ خوب و پریچهر نمونهٔ بد و خیانتکار این عده از زنان‌اند.

هما سرگذشت دختر پرهیزکاری از یک خانوادهٔ نسبتاً مرفه است که قیّم او حسنعلی‌خان، سخت به دام عشق او می‌افتد. اختلاف سن بسیار با هما مانع از اظهار عشق حسنعلی‌خان نسبت به وی می‌شود. اما، پیدا شدن رقیب، پرده از راز نهفته بر می‌دارد. هما دلباختهٔ جوانی به نام منوچهر است.

پریچهر و شوهرش در سفر خراسان اسیر ترکمن‌های یاغی می‌شوند. پریچهر دل در گرو مهر یکی از ترکمن‌ها می‌نهد. اما شوهر او هنگام فرار او را با خود می‌برد. مردِ عاشق در پی آنها می‌آید. شوهر که پی به ماجرا برده است، شوهر و زن هر دو را می‌کشد و پس از چندی خود نیز جان می‌سپارد.

اما در زیبا بحران روحی-اخلاقیِ جامعه‌ای که انقلابی ناکام را پشت سر گذاشته و اینک صحنهٔ درگیری میراث‌خواران بر سر مال و قدرت است، در وجود شخصی به نام میرزاحسین‌خان به نمایش در می‌آید. او طلبهٔ جوانی است که از ده به شهر می‌آید و پس از آشنا شدن با فاحشه‌ای به نام زیبا، مدارج ترقی اداری و سیاسی را می‌پیماید. زیبا به دلیل روابطش با مقام‌های ارشد ادارات، نقش مهمی در جا به جا کردن کارمندان دارد. میرزا حسین‌خان، که روزگاری می‌خواست به اعلای درجهٔ زهد و تقدس برسد، در راه رسیدن به پول به هر رذالتی تن می‌دهد. وی قهرمانِ دورانِ زوالِ اخلاقیِ ناشی از شکست مشروطه، و حرص و آز و مال‌اندوزی است و در راه رسیدن به هدف‌های خود به هر کاری حتی جنایت دست می‌زند.

به طور کل، آثار محمد حجازی حول سرنوشت و سیرت و اخلاق شخصیت‌های مؤنث می‌گردند. هما، سرمشق پاکدامنی و نشانهٔ زن متجدد امروزی است، و پریچهر نمودار بی‌وفاییِ زنِ هوسباز. در میان نوشته‌های حجازی شاید بتوان تنها بخشی از رمان زیبا را دارای ارزش هنری دانست.

نام رمان: لازیکا

نویسنده: حیدرعلی کمالی (۱۲۴۸-۱۳۱۵)

سال خلق اثر: ۱۳۰۹

داستان مربوط به زمان حکومت خسرو انوشیروان ساسانی است. زمانی که ایران بر امپراطوری روم غلبه کرده و بخش‌هایی از آن از جمله بندر پترا واقع در لازیکا را به مستعمرات خود افزوده است. در این دوران انوشیروان پیروان مزدک را سرکوب کرده و موبدان زرتشتی میدان وسیعی برای تاخت و تازه و دست اندازی‌های خود یافته‌اند. موضوع رمان لازیکا، شرح کشمکش‌های میان موبدان زرتشتی و طبقهٔ اشراف و نجبا در عصر ساسانی است. کمالی در لازیکا با دیدی انتقادی به تاریخ گذشته می‌نگرد. هدف او به نمایش درآوردن اشرافیت دینی در ساختار اجتماعی عصر ساسانی است.

خلاصهٔ داستان:

بهرامِ فیروز، نامزد پریدخت و بیژنِ اسفندیار برادر پریدخت، مأمور محافظت از لازیکا و دفاع آن در برابر رومی‌ها هستند. این مأموریت پریدخت را سخت نگران کرده است. تا اینکه روزی از سوی بیژن نامه‌ای دریافت می‌کند که به علت بیماری سپاه خود را به بهرام سپرده و در حال بازگشت به گنزک است. فرشیدِ موبد که عشق پریدخت را در دل دارد، بلافاصله نقشه‌ای ترتیب می‌دهد و بازگشت بیژن را در نظر حاکم گنزک فرار جلوه می‌دهد و مرگ سردار کل (هژیر) را به گردن او می‌اندازد و از حاکم می‌خواهد که حکم دستگیری بیژن را صادر کند. پریدخت به محض اطلاع از اقدامات فرشید موبد راهی آذربایگان می‌شود تا بیژن را از توطئه مطلع کند. اما فرشید جاسوسانی دارد و قبل از پریدخت به آذربایگان رسیده و اقدام به دستگیری بیژن می‌کنند. بیژن روانهٔ زندان اردبیل می‌شود. از سوی دیگر لازیکا محاصره شده و مقاومت سپاه ایران تلفات زیادی به همراه داشته است؛ از جمله به اسارت رفتن بهرام فیروز. مهرانِ سپهبد با سپاهی عظیم راهی لازیکا می‌شود، حصر را می‌شکند، بهرام آزاد می‌شود و به ایران باز می‌گردد. بهرام که تنها گواه بیژن است، با شتاب به تیسفون می‌رود تا در جلسهٔ محاکمهٔ او حضور یابد و به بی‌گناهی‌اش گواهی دهد… داستان با ازدواج بهرام و پریدخت پایان می‌یابد.

داستان با دسیسه‌ای عاشقانه آغاز و بلافاصله با دسیسهٔ خیانت، توطئه و انتقام ترکیب می‌شود. نویسنده در ضمن روایت اصلی، دو داستان دیگر با نام‌های “گوهر که بوده است؟” و “میخاهٔ گیو” را وارد داستان می‌کند. حضور این دو داستان اگرچه قدری از یکدستی اثر کاسته است، اما به بهترین شکل ممکن قریحهٔ داستان‌سرایی نویسنده را به نمایش می‌گذارد. لازیکا بیش از آنکه حادثه محور باشد، شخصیت محور است. کمالی توجه عمدهٔ خود را روی اشخاص و بیا حالات روحی و روانی آنها نهاده است. در این داستان حدود سی شخصیت از طبقات مختلف وجود دارد که اسامی آنها غالباً برگرفته از شاهنامه است.

منابع:

از صبا تا نیما- یحیی آرین پور

پیدایش رمان فارسی- کریستف بالایی

صدسال داستان نویسی- حسن میرعابدینی

سیر تحولات ادبیات داستانی و نمایشی- حسن میرعابدینی

نظریه و نقد رمان تاریخی فارسی- محمد پارسا نسب

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها