شخصیت‌هایی در من‌اند

که با هم حرف نمی‌زنند

که همدیگر را غمگین می‌کنند

که هرگز دورِ یک میز غذا نخورده‌اند

شخصیت‌هایی در من‌اند

که با دست‌هایم شعر می‌نویسند

با دست‌هایم اسکناس‌های مُرده را ورق می‌زنند

دست‌هایم را مُشت می‌کنند

و هم زمان

که این یکی می‌نشیند

دیگری بلند می‌شود، می‌رود…گروس عبدالملکیان

 (چاپ اول سال ۱۳۶۳) – انتشارات نغمه- به دلیل تغییر در تعداد صفحات چاپ اول ۱۳۹۵

اولین تالیف در سال ۱۹۷۴ با تیراژ ۴۰۰۰۰ نسخه در امریکا انتشار یافت که توانست عنوان پرفروش‌ترین کتاب سال را به خود اختصاص دهد زیرا، اولین و نادرترین شرح حال و روند درمان بیماری با نام مستعار «سی‌بل ایزابل دورست» بود که مبتلا به اختلال «تجزیه هویت» (چند شخصیتی) در تاریخ بوده است. هرچند که داستان‌هایی از بیمارانی با دو، سه یا نهایتاً ۵ شخصیت قبلاً انتشار یافته بود اما، تا آن زمان هیچ بیمار چند شخصیتی وجود نداشت که دارای «۱۶» شخصیت باشد.

داستان، زندگی واقعی دختری است که با ۱۶ شخصیت متفاوت زندگیش را می‌گذراند. ۱۶ شخصیتی که به تناوب هر کدام برای ساعت‌ها، روزها، ماه‌ها و یا سال‌ها بدن او را مالک می‌شوند و اعمال و رفتاری را که دوست دارند انجام می‌دهند تا، هرکدام خاطرات و تجربیاتی را برای خود به دست بیاورند. شخصیت‌ها هر کدام نام، سن و مجموعه‌ای از خاطرات و رفتارهای ویژه خود را دارند.

فلورا ریتا شرایبر نویسنده سرگذشت زندگی‌نامه «سی‌بل» در مقدمه کتاب عنوان می‌کند که برای پروارندن فصول مختلف کتاب به طور اصولی و سیستماتیک در کتب و نشریات مختلف تخصصی مشغول به تفحص شده و با متخصصین این رشته خاص و تمامی کسانی که با «سی‌بل» در ارتباط بودند به گفتگو نشسته است. او همچنین عنوان می‌کند همزمان با این تحقیق وتفحص با شخصیت‌های مختلف سی‌بل (۱۶ شخصیت) مسیرها و مسافرت‌هایی داشته زیرا، برای آشکار کردن جزئیات هر یک از اتفاقات منجمد کننده، وهم‌آور و افسون‌کننده بایستی ابتدا آنها را تفکیک می‌کرده. سی‌بل ایزابل دورست، قهرمان اصلی، منفعل، وابسته و افسرده، از اختلالی رنج می‌برد که بدان آگاه نیست اما خوب می‌داند که در کتاب زندگیش وقفه‌های زمانی بسیاری دارد که اعمالی از او سرزده است اما، از آنها خاطراتی ندار (همانند کسی است که در خواب راه می‌رود و اعمالی انجام می‌دهد که وقت بیداری به آنها آگاه نیست) زیرا، هویت‌های جانشینش دارای ویژگی‌هایی هستند که با هویت اصلی او در تعارضند. هویت‌هایی که حتی در ویژگی‌هایی مثل چهره، اندام، راه رفتن، حرف زدن، دست خط، استعدادهای هنری، ورزشی، و… با هم تفاوت دارند و هرکدام «گونه‌ی منحصر به فرد شخصیتی» محسوب می‌شوند چراکه، هر هویت نشات گرفته از قسمت‌های از هم گسیخته‌ی ذهنی «او» می‌باشند.

تنها فرزند خانواده، با مادری از تباری دارای اختلال روانی و پدری منفعل و ضعیف، برای تبدیل شدن به پازلی چند تکه، سال‌های‌کودکیش پراز شکنجه‌های قرون وسطایی می‌شود تا آثارش، جنگ مهیبی را در درونش آغاز کنند. اختلال ضعف حافظه، خارج شدن از دایره زمان و مکان، مشکل در به خاطر آوردن برخی اطلاعات فردی که قابل توجیه با فراموشی معمولی نیستند و رفتن از هویتی به هویت دیگر که نتیجه‌اش اختلال و آشوب در رفتار، اعمال و نهایتاً هویتش است؛ موجب می‌شود مشکلات متعددی در روابط بین فردی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی برای او به وجود آید تا آنجا که، صلاحیتش برای ادامه تحصیل و ماندن در دانشکده به زیر سوال می‌رود و همراه پرستاری به خانه باز می‌گردد. او برای بازگشت به دانشکده و اتمام تحصیل؛ باید صلاحیتش توسط روانکاوی تائید گردد و، همین الزام به تائید؛ شروع درمانی می‌شود که نزدیک به دو دهه به طول می‌انجامدتا، به یک هویت منحصر به فرد دست پیدا کند که بتواند عواطف خود را به درستی ابراز نماید.

سی‌بل ایزابل دورست، در پروسه درمانی درمی‌بابد سال‌های گمشده‌اش، رفتارها و خاطراتی که دیگران از او بازگو می‌کنند، متعلق به «ربایندگان زمانی» است که برایش «دیروزی» به جا نگذاشته و نخواهند گذاشت. ربایندگانی که هرکدام خود نام، مذهب و جنسیتی متفاوت دارند حتی پدر و مادری متفاوت.

رمان تسلط قدرت عظیم ضمیر ناخوداگاه را در رفتار و اعمال انسانی به خوبی بیان می‌کند. قدرتی که، ارتباط میان افکار، خاطرات، احساسات، حرکات و هویت فردی را می‌تواند از میان ببرد.

 قلم قدرتمند نویسنده چنان است که خواننده در میان تعدد شخصیت سی‌بل به هیچ عنوان گم نمی‌شود و داستان در هیچ واقعه‌ای مفقود نمی‌شود. فلورا ریتا شرایبر به خوبی توانسته است از نگاه یک دانای کل با تمامی شخصیت‌ها همراه شودتا دوباره زمان‌هایی که سی‌بل درآن زیسته را بیان کند.

رمان از هرگونه زیاده‌گویی خالی است. اتفاقات، حوادث و شکنجه‌ها چنان روایت شده است که خواننده به خوبی می‌تواند تمامی آنها را به تصویر بکشد و با قهرمان داستان و تمامی ۱۶ شخصیت ارتباط برقرار کند.

داستان از اشکالات تربیتی و از اهمیت اتفاقات اولیه حیات زندگی سی‌بل (بگوییم آدمی) حرف می‌زند که سرمنشاء ضربات روحی و روانی است زیرا ذهن کودکانه سی‌بل (بخوانیم کودکان)، قدرت تحلیل و درک اتفاقات استرس‌زای شدید را ندارد و برای مقابله با این ناتوانی، به ناچار برای کنار آمدن با شرایط ناگوار و طاقت‌فرسا سعی می‌کند با «تجزیه» کردن تجربه‌ها در ذهن خود، شرایط پیش‌آمده را پشت‌سر بگذارد.

البته بحث بر سر اینکه، رمان واقعی است یا نه، کم نیست، بخصوص که این رمان در اوج سونامی تشخیص بیماری چند شخصیتی در آمریکا انتشار یافت. دورانی که روانپزشکان بی‌تمایل نبودند که برای قدرت نمایی تشخیصی، بیماران چند شخصیتی بدون شواهد را به دنیا معرفی کنند. از این منظر، عده‌ای از متخصصین این رشته بر این باورند بیماری با چنین تشخیصی وجود نداشته (البته منکر آدمی به نام سی‌بل نیستند)، گروهی دیگر از متخصصین نیز عقیده دارند که داستان کاملاً براساس واقعیت نوشته شده است. به‌هرحال داستان چه واقعی باشد یا غیر واقعی، آنچه که این کتاب را جز پرفروش‌ترین رمان‌ها و بحث برانگیزترین در دنیای روانشناسی و روانکاوی در زمان خودش (و در حال) کرده است، حضور ۱۶ شخصیت متفاوت در بدن یک نفر و روش تشخیصی و درمانی بوده است که بیش از یک دهه به طول انجامیده تا دریچه‌های جدیدی به روی ضمیر ناخوادآگاه باز شود.

شخصیت‌های هفده گانه و تاریخ‌های تولد هرکدام

۱-سی‌بل ایزابل دورست- ۱۹۲۳: شخصیتی به انتها رسیده و مامنی جهت سایر شخصیت‌های داستان.

۲-ویکتوریا آنتوانت شارلو- ۱۹۲۶: با نام مستعار ویکی، زنی با موهای بلوند، زیبایی فراوان، بسیار باهوش و متکی به نفس، او رابطی است بین سی‌بل و سایر شخصیت‌های دیگر (تنها شخصیتی که از دیگران خبر دارد)

۳-پگی‌لو بالدوین- ۱۹۲۶: دختری شیطان با شخصیتی مثبت، بسیار علاقمند و غالباً خشمگین و خودخواه، دارای بینی پهن، موهای کوتاه و لبخندی تمسخرآمیز.

۴-پگی‌آن بالدوین- ۱۹۲۶: همکار و مخاطب پگی‌لو با خصوصیاتی شبیه به او اما با اعتماد به نفس کمتر و بیشتر اوقات قبل از اینکه خشمگین شود می‌ترسد.

۵- مارشالین دورست- ۱۹۲۷: نقاش و نویسنده، بسیار حساس،

دارای صورتی زیبا، چشم‌های خاکستری و موهای قهوه‌ای که از پهلوبه فرق باز می‌کند.

۶- مایک دورست- ۱۹۲۸: یکی از دو شخصیت مذکر سی‌بل. نجار و معمار، دارای پوستی زیتونی رنگ و سوخته، موهای مشکی و چشمهای قهوه‌ای رنگ

۷- سید دورست- ۱۹۲۸: دومین شخصیت مذکر. نجار آشنا به سایر کارهای فنی، دارای پوستی روشن، موهای مشکی و چشمهای آبی

۸-مارجوری دورست- ۱۹۲۸: زنی آرام با نشاط سبزه رو، باریک اندام، ریز نقش، دارای بینی پهن.

۹- سی‌بل آن دورست- ۱۹۲۸: ضعف اعصاب، رنگ پریده، ترسو، بی‌شهامت، موهای روشن و صورتی بیضی.

۱۰-هلن دورست- ۱۹۲۹: ترسو اما مصمم در جهت اتمام کار، موهای قهوه‌ای روشن، چشمانی میشی، بینی کشیده.

۱۱-ماری لوسیندا ساندرز دورست متولد ۱۹۳۳: متفکر، بااراده با دلسوزی‌های مادرانه و علاقمند به خانه، کمی فربه با موهای بلند قهوه‌ای که از پهلو به فرق باز می‌کند.

۱۲-ونسا گیل دورست- ۱۹۳۵: زیبا و عمیقاً جدی، دارای اندامی کشیده و موهایی قرمز با چشمانی قهوه‌ای روشن و صورتی بیضی شکل.

۳- نانسی‌لو بالدوین- تولد نامشخص: به‌سیاست جهت تکمیل فلسفه مسیحی و نتیجه‌گیری از آن علاقمند است. از فلسفه کاتولیک آنطور که واتیکان می‌خواهد به شدت وحشت دارد از نظر شکل و ظاهر شباهت به پگی‌ها دارد.

۱۴-روتی دورست- تولد نامشخص: یک کودک که از نظر جسمی توسعه نیافته است.

۱۵-کلارا دورست- تولد نامشخص: به شدت مذهبی و در تمام اوقات از شخصیت اصلی سی‌بل انتقاد می‌کند.

۱۶-بلوند، متولد ۱۹۴۶: بدون نام و دائماً نوجوان، دارای موهای فرفری و بلوند و صدای زیر.

۱۷-سی‌بل تحول یافته ۱۹۶۵: ترکیبی از ۱۶ شخصیت دیگر.

شخصیت‌هایی در من‌اند

که در گوشه‌ای نشسته‌اند

و مثلِ مرگ با هیچ کس حرف نمی‌زنند

شخصیت‌هایی در من‌اند

که همدیگر را زخمی می‌کنند

همدیگر را می‌کُشند

همدیگر را

در خرابه‌های روحم خاک می‌کنند

من امّا

با تمام شخصیت‌هایم…

گروس عبدالمکیان

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها