فرانسه، از رنسانس تا عصر حاضر (۳)

سده‌ی هجدهم، عصر روشنگری

سده‌ی هجدهم در فرانسه روزگار تحولات بزرگ است. کلاسیسیسم جای خود را به رمانتیسم می‌دهد و خردگرایی در برابر احساساتیگری عقب نشینی می‌کند. اصلاح طلبی اوج می‌گیرد. الگوی اصلاح طلبان آثار روسو، دیدرو و روشنفکرانی است که به نیکی فطرت بشر، برابری انسان‌ها و کمال پذیری فرد ایمان داشته‌اند و در نتیجه نظام موجود را تخطئه می‌کردند. در سال ۱۷۸۹ مردم کار را به دست می‌گیرند، به استیل (زندان دولتی پاریس) را تصرف می‌کنند، پادشاه را از اریکه‌ی قدرت پایین می‌کشند و حکومت جمهوری بر قرار می‌کنند. این جریانات، بر ادبیات فرانسه تاثیر به سزایی داشت. نخست جریان روشنفکری فلسفی و هنری است که از دربار در ورسای به بیرون راه یافت. تالارها رونق خود را بازیافتند منتها این بار علائق عامتری را دنبال می‌کردند و کمتر از دوره‌ی مادام رامبویه جنبه‌ی بین‌الخواص داشتند. سیاست، علوم، اقتصاد و تجارت وارد هنر و ادبیات شد. خردگرایی و بی‌اعتنایی به مابعدالطبیعه ادامه یافت. در ربع سوم این قرن، روسو و دیگر اندیشمندان این پرسش را پیش کشیدند که آیا می‌توان از طریق عقل به تمام سوالات پاسخ گفت؟ آن‌ها بر پایه‌ی این فرض که بشر ذاتاً به نیکی گرایش دارد، چنین استدلال می‌کردند که عواطف آدمی همانند خرد او قابل اعتماد است. دو گرایش دیگر نیز در این عصر باید مورد توجه قرار گیرد. یکی گرایش ادبیات و اندیشه فرانسه به تاثیر از ملل دیگر است. مهاجران هوگه‌نو (پروتستان فرانسوی) نخستین کسانی بودند که کتاب‌های انگلیسی را به فرانسه ترجمه کردند و فرانسویان را به فرهنگ انگلیسی علاقمند ساختند. فرهنگ آلمان هم کم‌کم در فرانسه نفوذ پیدا کرد. در این زمینه نفوذ اندیشه‌ی اندیشمندانی چون لایب‌نیتز، شیلر، کانت، لسینگ از همه بیشتر بود. و سر انجام، متاستاسیو، گولدونی و آلفیری ایتالیایی در فرانسه پیروان قابل ملاحظه‌ای یافتند. همچنین در این عصر نباید از نقش عظیم زنان در مسائل حکومتی و اجتماعی غافل بود. زنان و معشوقه‌های شاهان به ویژه مادام دو باری، مادام دو پومپادور و ماری آنتوانت و بانوانی که تالارها را اداره می‌کردند و داوران واقعی فعالیت‌های فکری در عصر روشنگری به شمار می‌آمدند. رمان فرانسوی در این عصر به پختگی می‌رسد. دو سیمای بزرگ ادبیات سده‌ی هجدهم، ولتر و روسو هستند: ولتر (فرانسوا ماری آروئه، ۱۶۹۴ تا ۱۷۷۸)، تجسم بخش عصر روشنگری، در پاریس زاده شد. درس حقوق خواند. در سال ۱۷۱۷ به جرم سرودن دو هجویه درباره‌ی نمانیده‌ی شاه به به استیل افتاد. بعداً با نوشتن دو نمایشنامه‌ی کمدی خود مورد لطف ملکه ماری لکزینسکا، همسر لویی پانزدهم قرار گرفت. اما یک بار دیگر در سال ۱۷۲۵ به جرم توهین به شوالیه دو روان در به استیل زندانی شد. بعد از آزادی به انگلستان گریخت و در سه ساله‌ی اقامت خود در انگلستان با نامدارانی چون والپول، پوپ، سویفت،… آشنایی پیدا کرد و عمیقاً تحت تاثیر فلسفه‌ی نیوتون و لاک و نمایشنامه‌های شکسپیر قرار گرفت. در انگلستان، به سال ۱۷۲۸، منظومه‌ی حماسی‌هانریاد دربارۀ‌هانری چهارم را منتشر کرد که با این کار ثروت قابل ملاحظه‌ای را نصیب خود ساخت. پس از بازگشت به فرانسه نیز نامه‌ای فلسفی را منتشر ساخت که در آن نهادهای سیاسی اجتماعی فرانسه را در مقایسه با نهادهای انگلستان به باد حمله گرفته بود. این نامه‌ها توسط دژخیمان به آتش کشیده شدند و ولتر بار دیگر راه فرار در پیش گرفت. این بار به سیره رفت و در کاخ مادام دو شاتله (نویسنده‌ی فرانسوی) پناه جست. او تا هنگام مرگِ این بانوی نیکوکار در خانه‌ی او ماندگار بود. ولتر بیست سال آخر عمر خود را در فرنی ماند اما لحظه‌ای از مبارزه سیاسی، فلسفی و اجتماعی غافل نماند. در سال ۱۷۷۸ به پاریس بازگشت تا شاهد اجرای نمایشنامه‌ی ایرن خود باشد. استقبال مردم از او گرم و پر شکوه بود. اما ولتر تاب آن همه فشار و هیجان را نداشت و مدت کوتاهی پس از آن درگذشت. ولتر یکی از پرکارترین نویسندگان جهان به شمار می‌رود. آثار وی در حوزه‌های مختلفی چون نمایشنامه، تاریخ، شعر، زندگینامه، وقایع نگاری، فلسفه، نقد ادبی و داستان است. روایت‌های کوتاه منثور ولتر پر خواننده‌ترین آثار وی بوده است. هر یک از داستان‌های وی هدفی اخلاقی، اجتماعی، سیاسی یا کلامی را دنبال می‌کند. اشخاص داستان‌های وی صرفاً به منزله‌ی ناقل‌هایی هستند که طنزها و نیشخندهای مولف را به میان مردم می‌برند. با وجود این که ساختمان طرح داستان‌های ولتر غالباً سست و ماجراها غیر منطقی هستند، به سبب کنایه‌ها و ریشخندهای بسیار از گیرایی خاصی برخوردارند. زادیگ و کاندید از مشهورترین قصه‌های ولتر و در واقع شاهکارش به شمار می‌روند.

  • زادیگ یا سرنوشت (۱۷۴۷): این قصه حکایت می‌کند که چگونه مردی بابلی درستکاری از اوج خوشبختی و کامیابی به ژرفای نکبت و بدبختی سقوط می‌کند و باز دوباره سعادتمند می‌شود. نتیجه‌ی اخلاقی قصه همانند داستان ایوب کتاب مقدس است یعنی حکمت قادر مطلق بر آدمی‌پوشیده است.
  • کاندید یا خوشبختی (۱۷۵۹) مردم‌پسندترین اثر ولتر، حمله‌ای است بر خوشبختی خداپرستان (دئیست‌ها) به ویژه فیلسوف آلمانی گوتفرید ویلهلم فون لایب نیتز. در این قصه‌ی فلسفی، کاندید قهرمان کتاب و پانگلوس مربی خردمند او در دنیایی از رنج و مصیبت غوطه می‌خورند. در این حال پانگلوس، مربی خردمند او، درسی از لایب نیتز را به کاندید می‌آموزد که: ” نظام این عالم بهترین نظام ممکن است و از این بهتر نمی‌تواند باشد.” کاندید عاقبت از خواب غفلت بیدار می‌شود و پی می‌برد که این دنیا بهترین عالم ممکن نیست و هر چه هست، الزاماً به بهترین وجه نیست. او نتیجه می‌گیرد که آدمیان باید سختی‌ها را با شجاعت تحمل کنند، نسبت به عقاید سایر مردم شکیبا باشند و از وضع موجود نهایت استفاده را ببرند. در این داستان ولتر به بهترین نحو از زبان طنز استفاده می‌کند.
  • نامه‌ها: ولتر خستگی ناپذیرترین نامه‌نگار جهان بوده است. بیش از ده هزار نامه‌ی او گردآوری شده است. مخاطبین وی که شمارشان به هفتصد تن می‌رسد، مردمانی هستند از پایین‌ترین طبقه‌ی اجتماع تا شخصیت‌های بزرگ اروپا مثل فردریک کبیر، کاترین کبیر، روسو، هوراس و… . ولتر جز چند مورد، قصد انتشار نامه‌هایش را نداشته است. نامه‌ها، در مجموع، زندگینامه‌ای خود نوشت از ولتر ارائه می‌دهند و از لحاظ آشنایی با محافل اشرافی، آداب و سنن و اجتماع سده‌ی هجدهم بسیار جالب توجه‌اند.

باید اضافه کرد ولتر، نه اندیشمندی مبتکر است و نه ژرف نگر اما، در جذب اندیشه‌های دیگران و ارائه‌ی آنها بسیار تواناست. او فاقد نظام فکری منسجم است و ذهنی انباشته از اندیشه‌های روشن اما پریشان دارد. در واقع ولتر، ویرانگر نظام‌هاست نه سازنده‌ی آنها. او در همه‌ی امور محافظه‌کار و تنها در مذهب لیبرال است. به خدایی اعتقاد دارد که آفریننده و کیفردهنده‌ی بدی‌هاست اما از حمله کردن بر هر مذهبی که در آن گمان خرافات می‌برد، غافل نمی‌ماند. وی تمام شعور خودرا بر ضد امتیازات نامعقول و حماقت‌های کلیسا و جامعه به کار می‌برد و در این راه همواره فریاد بر می‌آورد: بدنام را خرد کنید.

ژان ژاک روسو (۱۷۱۲ تا ۱۷۸۸) در ژنو در خانواده‌ای پروتستان به دنیا آمد. روسو، کودکی سختی را پشت سر گذاشت. در ۱۷۴۵ با دوشیزه‌ای خدمتکار ازدواج کرد و صاحب ۵ فرزند شد و همه را به شیرخوارگاه کودکان سر راهی سپرد. در فاصله‌ی سال‌های ۱۷۴۱ تا ۱۷۵۷ مناسبات صمیمانه‌ای با دیدرو پیدا کرد. با نگارش گفتار در باب علوم و هنرها، نامش بر سر زبان‌ها افتاد. روسو، نیمه‌ی دوم عمرش را به نویسندگی گذراند. در سال ۱۷۴۷ عضو محفل مادام دپینه (نویسنده فرانسوی) شد و کلبه‌ی آرامی در مونمرنسی در اختیارش قرار گرفت. وی مهمترین آثارش را در فاصله‌ی سال‌های ۱۷۵۸ تا ۱۷۶۲ نوشت. در سال ۱۷۶۶ به دعوت هیوم به انگلستان رفت و یک سال و نیم در آنجا ماندگار شد. پس از بازگشت به فرانسه، مدتی را در شهرهای مختلف از جمله پاریس گذراند و سرانجام در ارمنونویل بدرود حیات گفت. روسو در ۱۵ سال آخر عمرش دچار جنون ترس از تعقیب و آزار دیگران بود و چنین می‌پنداشت که همه علیه وی توطئه کرده‌اند.

روسو با اینکه اندیشمندی چندان منطقی و مبتکر نبود، با این وجود به خاطر عقاید و نظریاتش شهرتی جهانی یافت و بر دموکراسی، انقلاب فرانسه و نهضت رمانتیک در اروپا و آمریکا تاثیری عظیم بخشید. آثار وی: گفتار در باب علوم و هنرها (۱۷۵۰)، این رساله برنده‌ی جایزه‌ی آکادمی‌دیژون شد. گفتار در باب اصل عدم مساوات بین افراد بشر (۱۷۵۵)، قرارداد اجتماعی (۱۷۶۲) و اعترافات (حدود ۱۷۶۵ تا ۱۷۷۰)

آثار داستان ژان ژاک روسو:

  • ژولی یا هلوئیز جدید (۱۷۶۱) داستانی است در قالب نامه، که تا حدودی از رمان کلاریسا هارلو و تا حدی از ماجراهای عاشقانه‌ی خود روسو با مادام دودتو مایه گرفته است. طرح رمان تا حدودی شبیه به ماجراهای عاشقان مشهور سده‌های میانه، هلوئیز و آبلار است: ژولی دل به عشق سن پرو معلم خود می‌بندد. این راز پنهان نمی‌ماند و ژولی به اجبار با مرد دیگری ازدواج می‌کند. سن پرو نیز نومیدانه راه سفر در پیش می‌گیرد. او سرانجام باز می‌گردد و ژولی در صدد بر می‌آید که به سوی او بشتابد اما مرگ امانش نمی‌دهد. این رمان تا حد زیادی حسب حال خود نویسنده است و رمانی خودنگر است. روسو در اینجا اعتقادش را به خوبیِ فطری انسان و شخصیت و آزادی فردی تکرار می‌کند و بیشتر اجتماع را از بابت خلافکاری ژولی و سن پرو محکوم می‌کند تا خود آنها.
  • امیل (۱۷۶۲)، داستانی تعلیمی و حاوی نظریات روسو درباره‌ی آموزش و پرورش و مذهب. امیل به صورت فرزند طبیعت، تقریباً بدون هیچ الزام و اجباری بار می‌آید.
  • او به انجام ورزش بدنی تشویق می‌شود و در نوجوانی به خواندن آثار مورخان روح بشر همچون پلوتارک می‌شود تا بدین وسیله احساسات در او بیدار شوند. امیل چون به سن بلوغ می‌رسد، با سوفی که اساساً برای ازدواج وی تربیت شده است ازدواج می‌کند. روسو معتقد است که باید به کودک مجال داد تا بدون مداخله‌ی دیگری رشد کند. او هدف تعلیم و تربیت را در این می‌داند که استعدادهای نهفته‌ی کودک را از کنه ذات او بیرون بکشد و با پرورش آنها او را برای زندگی آماده سازد. در بخش چهارم این کتاب، روسو به آموزش مذهبی امیل و کشیش ساوویار، مسئول تعالیم دینی وی می‌پردازد. روسو به خدا ایمان دارد، اما این ایمان بر پایه‌ی احساس و غریزه است نه عقل. او روح خدا را در همه‌ی طبیعت آشکار می‌بیند. این بخش از کتاب روسو بر نویسندگان رمانتیک سده‌ی بعد و به ویژه شاتو بریان و وردزورث تاثیر گذارده است. ■

گردآوری و تنظیم: مریم ایلخان

منبع: تاریخ ادبیات جهان، باکنر تراویک


اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها