شاید هیچ کتابی بهتر از آثار او یافت نشود که تصویری درست از محیط اجتماعی، روانی و مادی کشورش بعد از جنگ جهانی اول را به جهانیان نشان دهد.
او از میان تجربههای شخصیاش که برگرفته از فعالیت در مزارع، دوران «رکود بزرگ»، اردوگاههای پناهندگان، محلههای فقیرنشین و… توانست بیواسطه، گویاترین تصویر ماندگار از زندگی مردمان آمریکا را در نیم قرن پس از جنگ جهانی اول در داستانهایش توصیف کند.
جان ارنست استینبک جونیور (John Ernst Steinbeck, Jr) که او را با نام جان اشتاینبک میشناسیم، یکی از شناخته شدهترین و پرخوانندهترین نویسندگان قرن بیستم آمریکاست.
او در بیست و هفت فوریه ۱۹۰۲ در کالیفرنیا با تباری آلمانی، انگلیسی– ایرلندی به دنیا آمد. پدرش خزنهدار بخشداری و مادرش آموزگار بودند. پدربزرگ پدربزرگش یوهان آدولف گروساینبیک (۱۸۲۸-۱۹۱۳)، زمانی که به ایالات متحده مهاجرت کرد نام خانوادگیشان را به استینبک جونیور تغییر داد (مزرعه خانوادگی در Heiligenhaus، Mettmann، نوردراین وستفالن، آلمان، هنوز هم به نام “Großsteinbeck میباشد.) جان استینبک با کار در مزارع چغندر قند در کنار کارگران مهاجر، با جنبههای سخت زندگی آنان درگذر از سالهای کودکی به جوانی آشنا شد و برای شناخت طبیعت سرسخت، کنجکاوانه به گشت و گذار در محیط اطرافش، جنگلها و مزارع محلی میپرداخت. با گذر از دوران نوجوانی ودلبستگیاش به علوم، کار در آزمایشگاههای شکر را در کنار فعالیت در مزارع انتخاب کرد. (همین فعالیتها توانایی نوشتنش را پرورش داد و رویای نویسندگی را در سر پروراند.)
استینبک از دبیرستان سالیناس در سال ۱۹۱۹ فارغ التحصیل شد و برای مطالعه ادبیات انگلیسی به دانشگاه استنفورد رفت، اما بدون اتمام تحصیل در سال ۱۹۲۵ دانشگاه را ترک (رفتن به دانشگاه او را از کار پاره وفت در مزارع دور نکرد) و به نیویورک رفت. در این شهر به کار خبرنگاری مشغول شد، اما پس از دو سال به کالیفرنیا برگشت و مدتی به عنوان کارگر ساده، متصدی داروخانه، میوهچین و… به کار پرداخت و با مشکلات برزگران و کارگران آشنا شد. مدتی نیز نگهبانی خانهای را پذیرفت که بهترین زمان را برای خواندن و نوشتن پیدا کرد (به گفته خودش سختترین دوران زندگیش همین دوران بوده است) در سال ۱۹۲۸ به عنوان یک راهنمای تور و سرپرست دریاچه تاهو ۱ کار کرد. جایی که با اولین همسرش کارول آشنا شد. او سه بار ازدواج کرد و تنها از همسر دومش گویندولین گانگر صاحب دو پسر به نام جان و توماس شد.۲
او نویسندهای است که با سبک رئالیست به تشریح وقایع دردناک جامعه در آثار خود پرداخته است. اکثر داستانهایش در مناطق جنوبی یا مرکزی کالیفرنیا به وقوع میپیوندند و سرشار از مفاهیمی مانند سرنوشت و بیعدالتی هستند. رمانهایش، اجتماعی و برگرفته از مشکلات اقتصادی طبقه کارگر در دوران رکود اقتصادی است.
نگاه انساندوستانه و دقیقش به جهان پیرامون و تاثیر رنجهایش در داستانهایش، سبب درخشش آثاری چون «موشها و آدمها» و «خوشههای خشم» شد. او با زبانی آمیخته از طنز و نقدهای تند اجتماعی یکی از برجستهترین نویسندگان جنبش ادبی «سوسیال رئالیسم امریکایی» است. البته نویسندهای است که ۲ دوره تفکری در تضاد با یکدیگر را میتوان در داستانهایش مشاهده کرد؛ یک دوره زمانی (سالهای اولیه)، آثارش آکنده از خشم و غضب علیه بیعدالتی، بیزاری از زهد، ریا و تحقیر نیرنگ و حقبجانبی نظام اقتصادی است که استثمار، طمع و ددمنشی را تشویق میکند (بهترین آثارش نیز مربوط به همین دوران است) دوره
دوم که بیشتر در سالهای پایانی عمر و در اوج رفاه و ثروتش است، مضامین داستانهایش چرخشی دیگر مییابد که از نظر منتقدان حرفهای عمدتاً نومیدکننده بود ۳، اما با وجود این چرخش، خصلت بسیار مهم رویارویی انسان و سرنوشت را فراموش نکرد. شاید بتوان او را «اکولوژیستی اخلاقی ۴» دید که افکارش عمدتاً متمایل به مبارزه روحی انسان برای تطبیق با محیط پیرامونش است. او با این نگرش در داستانهایش بر این نکته تاکید داشت که افسانههای گذشته دربردارنده حکمتهایی از مردمان گذشته هستند که از هر منبع واقعی دیگری میتوانند انسانها را آموزش دهند.
اولین رمانش را به نام «جام زرین» (Cup of Gold) در سال ۱۹۲۹ منتشر کرد. داستان نوجوان پانزدهسالهای به نام هنری مورگان است (بر اساس زندگی و مرگ شخصی هنری مورگان ۵) که تصمیم میگیرد راهی دریا و جنوب شود، اما قبل از سفر به توصیه پدرش نزد ساحره دیار خود میرود و… با این داستان، شخصیتها و لحن خاصش را برای شرح زندگی و راز بقای جامعه ضعیف به زبان ساده و تاثیرگذار مییابد.
در سال ۱۹۳۰ و همزمان با رکورد اقتصادی بزرگ آمریکا با همسرش از لسانجلس به کالیفرنیا برمیگردد و با «ادوارد فلاندرز راب ریکتز»۶ متخصص زیستشناسی و نظریهپرداز اکولوژیک آشنا میشود. تفکر و تخصص اد ریکتز (انسان تنها بخشی از یک زنجیرهای بزرگ از وجود است که در یک محیط زندگی بسیار بزرگ برای کنترل و درک آن آمده است) توجه استینبک را به فلسفه و زیستشناسی جلب میکند. علاقه آنها به هنر و موسیقی و بیولوژیک، ارتباطشان را تنگاتنگتر کرده (شخصیت «دیک» در کتاب Cannery Row برگرفته از اد ریکتز است) تا آنجا که کتاب مشترکی در سال ۱۹۴۰ منتشر میکنند در مورد مأموریت به خلیج کالیفرنیا (یکی از سفرنامهها و تاریخ طبیعی بود) که مخاطب چندانی پیدا نمیکند (شاید برای آن بود که ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شد. در سال ۱۹۵۱، «استینبک» بخش روایت کتاب را به عنوان ورود از دریای کورتز، به نام خود، منتشر میکند.)
بین ۱۹۳۰ و ۱۹۳۳، سه اثر کوتاه منتشر میکند؛ «سبزهزارهای بهشت» (Pastures of Heaven) شامل دوازده داستان در ارتباط با یک دره در نزدیکی مونتری است که به تشریح شرایط سخت و طاقت فرسای جماعتی از زارعین مزدبگیر جنوب کالیفرنیا پرداخته. «اسب سرخ» (The Pony Red). داستانی چهار فصلی، از شرح مراقبتها و احساسهای جودی ۷ پسرک آرام و کمرو از اسب سرخش. داستانی برگرفته از خاطرات دوران کودکیش. «یک خدای ناشناخته» (a God Unknown) داستانی از رابطه آدمی با طبیعت و سرنوشت (موضوعی مشترک در داستان شرق عدن). او در این آثار نیز مصمم به جانبداری و حمایت از طبقات ضعیف و ناتوان است.
این سه اثر برخلاف «جام زرین» با موفقیت چندانی از لحاظ تجاری و از نظر منتقدان مواجه نمیشوند، اما با انتشار کتاب لطیف و طنزگونه «ذرت داغ» در سال ۱۹۳۵ (عنوان ترجمه فارسی) (Tortilla Flat- نان ذرت مکزیکی تخت) اولین موفقیت در نویسندگی را با کسب مدال طلای باشگاه کالیفرنیا ۸ به دست میاورد. با استفاده از ساختار و پیرنگهای افسانهی شاه آرتور، باند بیزانوسی را در خانهای شبیه به قلعه شاه ارتور خلق میکند که محل گردهمایی مردانی ماجراجو است. مردانی با اصلیتهای مختلف که نیاکانشان صدها سال پیش در کالیفرنیا ساکن شدند. مردمانی رها از بند شغل و دیگر پیچیدگیهای سبک زندگی آمریکایی که مقاومتی سرسختانهای در برابر هنجار و تمدن جدید از خود نشان میدهند. روایتی از عشقهای متعدد، درگیریهای خشونتآمیز، میگساریهای افراطی، دزدیهای کوچک و… داستانی از پیشگامان طغیانگری، کانونهای خودسری و گردنکشی در امریکا بخصوص کالیفرنیا. داستانی جذاب و تاثیرگذار. او در این کتاب به معنای واقعی کلمه، جامعه آمریکا را در روزهای پس از پایان جنگ به تصویر کشیده است.
در سال ۱۹۳۶ بخشی از تاریخ آمریکا را در مبارزه علیه ظلم طبقه بالای جامعه، در داستان «نبردی مشکوک» روایت میکند (In Dubious Battle). بهترین رمان برای کار و اعتصاب از ناآرامیهای اقتصادی و اجتماعی جامعه آن روز آمریکا در راستای حمایت از کارگران مزرعه که به یک جنبش کارگری در کالیفرنیا تبدیل میشود. داستانی که بعدها راهنمایی میشود برای همه فعالان اجتماعی، زیرا چنان مخاطرات را به تصویر کشیده که یک کتاب آموزشی محسوب میشود.
قهرمان داستان یک فعال سیاسی است برای حزبی که احتمالاً حزب کمونیست آمریکا یا کارگران صنعتی جهان میتواند باشد (هر چند که هرگز به طور خاص در رمان به آن اشاره نشده است) که به علت نابرابری طبقاتی و دستمزد کم حرفه میوهچینی، همکاران و ا اطرافیانش را برای مبارزه هدایت میکند و یک جنبش کارگری را برای مبازره با ظلم سرمایهداران نسبت به طبقه کارگر ایجاد میکند. (باراک اوباما در مصاحبه با نیویورک تایمز از این کتاب به عنوان یکی از کتابهای مورد علاقهاش نام برد)
استینبک قبل از انتشار این کتاب، در نامهای نوشت: «احساس میکنم این اولین بار است که بهعنوان یک نویسنده به غیر از نوشتن رمان، زمانی برای نوشتن یک شخصیت کمونیستی دارم. من ایدهای برای نوشتن زندگینامه یک کمونیست داشتم. یک شرح ژورنالیستی از یک اعتصاب، اما چون یک تفکر تخیلی نسبت به آن داشتم، کمکم این ایده بزرگ و بزرگتر شد. البته این داستان اونی نیست که در ذهن داشتم، اما مدتها بود که با آن زندگی میکردم که نمیدانم چقدر توانستم از پسش برآیم. من از یک اعتصاب کوچک در یک دره باغبانی به عنوان نماد جنگ ابدی و تلخ انسان با خودش استفاده کردم.»
سال ۱۹۳۷، سرگذشت غمانگیز دو کارگر مزرعه مهاجر، جورج میلتون و لنی اسمال را در داستان «موشها و آدمها» (Of Mice and Men) در دوران رکود بزرگ امریکا نوشت (در سقوط اوراق سهام در اکتبر ۱۹۲۹) که نتیجهاش فقدان مشاغل پایدار و افزایش تعداد کارگران مسافرتی بود. داستانی در سبک طبیعتگرایانه که انسانها موجوداتی وحشی هستند و قربانی محیط اطراف خود میشوند. داستانی بر مبنای آموختههای زندگیش؛ دربارهی زندگی مردان بیخانمان، دربدر و در پی کارگری. روایتی از جاهطلبی، ماهیت رویاها، عزت، فداکاری و بخصوص «سرنوشت» و «تنهایی». نام این داستان را از سروده رابرت برنز ۹ گرفت. این کتاب چندین دفعه به جهت زبان توهینآمیز و نژادپرستانهاش دچار سانسور شد تا در فهرست کتابهای کتابخانه آمریکا قرار بگیرد (پیش نویس اولیه این داستان توسط سگش خورده شد).
مجموعه داستانی «دره طویل» (Long Valley) را درهمان سال ۱۹۳۷ منتشر کرد. ۱۲ داستان کوتاه که بسیاری از آنها قبلاً منتشر شده بود. «گل داودی ۱۱»، «قوچ سفید ۱۲»، «پرواز ۱۳»، «مار ۱۴»، «صبحانه ۱۵»، «حمله ۱۶»، «مهار ۱۷»، «جانی خرس ۱۸»، «اسب قرمز ۱۹»، «قاتل ۲۰»، «سنت کتی ویرجین ۲۱»«پارتیزان ۲۲» (با الهام از اعتراف قاتلان بروک هارت ۲۳).
جان استینبک در زمانی که تحت شرایط نامتعادل روحی قرار داشت، نوشتن بزرگترین اثرش را شروع کرد. به اذعان خودش در آن زمان به سمت یک حمله عصبی کامل در حرکت بود، اما با وجود همه عوامل فروپاشی اعصاب و امید نداشتن برای اینکه کتاب بزرگی به رشته تحریر در آورده باشد؛ در روز جمعه، چهاردهم آوریل ۲۴ سال ۱۹۳۹ برجستهترین اثرش «خوشههای خشم» (The Grapes of Wrath- انگورهای خشم) را منتشر کرد. کتابی واقعگرا و ناتورالیستی، پرترهایی از درگیری میان قدرتمند و بیقدرت و پدیدهای در مقیاس یک رویداد ملی که در سال ۱۹۴۰ در چاپ یازدهمش ۴۳۰،۰۰۰ نسخه از آن منتشر شد و استینبک جایزه پولیتزر را برای آن به دست آورد (جزو چهل اثر کلاسیک ادبی قرن گذشته محسوب میشود.) او برای نوشتن این داستان از تحقیقات و مشاهداتش در کمپ آروین ۲۵ متعلق به دولت فدرال بهره فراوان برد (در رمان به عنوان «کمپ ویدپچ ۲۶» آمده است).
«خوشههای خشم» روایت سفر طولانی خانواده تنگدست آمریکایی به امید زندگی بهتر در رکود اقتصادی آمریکا است، سفری از اکلاهما تا کالیفرنیا برای کار بر روی زمینی تا زجر گرسنگی پایان گیرد. داستانی از آغاز دورهی ماشینسم، تقابل سنت و توسعهی اقتصادی و به تبع آن نوعی دگرگونی در زندگی مردم بالاخص برزگران و پیشهوران.
اگرچه کتاب پرفروش بود اما در چند شهر امریکا سوزانده ۲۷ و در بسیاری از کتابخانهها ممنوع شد. انجمن کشاورزان کالیفرنیا این رمان را دروغ و تبلیغی برای کمونیست خواند درحالیکه ژوزف استالین در اتحاد جماهیر شوروی مدت کوتاهی آن را ممنوع اعلام کرده بود ۲۸. استینبک برای این رمانش چندین بار تهدید به مرگ شد.
«خوشههایخشم» کتابی است که اغلب در کلاسهای ادبیات کالج آمریکا و دانشگاهها به دلیل زمینه تاریخی و میراث پایدارش مورد مطالعه قرار میگیرد، بخصوص برای استفادههای فراوان از تصاویر مذهبی آن که در رابطه با شخصیتها ارائه شده است. عنوان این کتاب توسط همسرش پیشنهاد شد که اشاره به شعر «سرود نبرد جمهوری» جولیا ورد هاو ۲۹ دارد.
سال ۱۹۴۲ در میانه جنگجهانیدوم رمان «ماه پنهان» (عنوان ترجمه فارسی) (The Moon Is Down- ماه خاموش است) را منتشر کرد. داستانی درباره مقاومت مردم شهری که به اشغال ارتشی اشغالگر درآمده است. اگرچه نیروی اشغالگر را به عنوان آلمانی نامگذاری نمیکند، اما اشاره به «رهبر» و «خاطرات شکست در بلژیک و فرانسه ۲۰ سال پیش» را به وضوح نشان میدهد. این کتاب را به منظور ایجاد انگیزه و تحریک جنبشهای مقاومت در کشورهای اشغالی نوشت. ترجمه فرانسوی این کتاب به طور غیرقانونی در فرانسه تحت اشغال نازی توسط چاپخانه مقاومت فرانسه، منتشر شد. علاوه بر این، نسخههای دیگر نیز مخفیانه در سراسر اروپای اشغال شده، از جمله نروژی، دانمارکی، هلندی و ایتالیایی منتشر شد. «ماه پنهان یا ماه خاموش است» شناخته شدهترین کار ادبیات ایالات متحده در اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ بود.
در سال ۱۹۴۲ از همسرش کارول جدا شد و با گویندولین گانگر در سال ۱۹۴۳ ازدواج کرد و صاحب دوپسر به نام جان و توماس شد و در سال ۱۹۴۸ از او نیز جدا شد و دو سال بعد با همسر سومش ایلین اندرسون اسکات ازدواج کرد.
در طول جنگ جهانی دوم، به عنوان یک خبرنگار جنگی برای هرالد نیویورک کار کرد که بعدها گزارشهایش از این رویداد را درکتابی با عنوان «زمانی که یک جنگ وجود دارد» منتشر کرد.
داستان «راسته کنسروسازی ۳۰» (Cannery Row) را در سال ۱۹۴۵ منتشر کرد. داستانی از خیابان ماهیفروشان، پر حاشیه و حوادثساز. روایتی که مظامین رفاقت، قناعت، اخلاق، پرهیزگاری را از نگاه سطحی به انسانها در خلال فقرشان نشان میدهد.
«اتوبوس سرگردان» (way ward bus) را در ابتدای سال ۱۹۴۷ منتشر کرد (این داستان را احتمالاً به همسر دومش تقدیم کرد. که کمتر از یکسال بعد از انتشارش از یکدیگر جدا شدند.). اگر چه در زمان انتشار اولیه خود یکی از رمانهای ضعیفش بود، اما از لحاظ مالی بیشتر از هر یک از آثار قبلیش موفق بود. داستان در مورد یک اتوبوس است که در جادهای در کالیفرنیا در گلولای گیر افتاده و مسافران آن برای مدتی مجبورند با هم اوقاتی را سپری کنند. رمانی با مفاهیمی از تنهایی، خوب و بد، حرص و آز، ریزهکاریهای احمقانه، خیانت به دور از رویاهایی که از بین رفتهاند.
«مروارید ۳۱» (The Pearl)» داستانی آمیخته از حقیقت و افسانه؛ سرگذشت صیادی به نام کینو که مروارید درشتی صید میکند و دوباره آن را از دست میدهد. روایتی از طبیعت انسان، حرص و آز، هنجارهای اجتماعی و شر و خیر. الهام بخشش یک داستان عامیانه مکزیکی بود که در بازدیدش از منطقه قبیلهای مروارید در سال ۱۹۴۰ شنیده بود. یکی از محبوبترین کتابهای استینبک است که در کلاسهای دبیرستان مورد استفاده قرار میگیرد.
«یادداشتهای روسی» (A Russian Journal) سال ۱۹۴۸، مستندی از سفرهایش به اتحاد جماهیر شوروی در سالهای اولیه دوران جنگ سرد. همراه با رابرت کاپا، عکاس برجسته جنگ قصد داشت در این مستند نگرشهای واقعی و شیوههای موجود و مردم تحت حکومت شوروی را ثبت کند. این کتاب و عکاسی از زندگی تحت حکومت جوزف استالین یک سند تاریخی با ارزش است. استینبک و کاپا تصویری متفاوت از مردم شوروی نسبت به آنچه در گزارشهای روزانه غرب ارائه میشد، نشان دادند. او بدون کاهش ماهیت توتالیتر رژیم استالین ادعا کرد که ترس اصلی دنیا از سوی روسها، از استالین نیست بلکه از جنگ جهانی دیگری است.
«سوزاندن روشن» (Burning Bright) سال ۱۹۵۰، روایت یک بازی اخلاقی ساده ۳۲ (morality play) از زندگی مردی سالخورده که ناامید از بچهدار شدن است اما همسرش… عنوان اصلی کتاب «جنگلهای شب» برگرفته از یک خط شعر ویلیام به لیک ۳۳(The Tyger) بود که با اعتراض روبرو شد و به Burning Bright تغییر یافت.
«ورود به دریای کوارتز» یک کتاب درسی انگلیسی در سال ۱۹۵۱(The Log from the Sea of Cortez)، یک سفر دریایی برای نمونهبرداری از دریا در سال ۱۹۴۰. یکی از مهمترین کارهای استینبک در زمینه داستانهای غیر داستانی که با همکاری دوستش «اد ریکتز» تهیه و قبلاً منتشر شده بود. او پس از مرگ ریکتز در سال ۱۹۴۸، بخش کاتالوگگونه (مربوط به دوستش) را از کار قبلی حذف و به نام خود منتشر کرد.
«شرق عدن» (East of Eden) را در سپتامبر ۱۹۵۲ منتشر کرد. روایتی از زندگی پیچیده و در هم گره خورده دو خانواده، ترسک (Trasks) و همیلتون (Hamiltons). داستانی رئال از دو خانواده که برای نسلهای متمادی، اتفاقات سقوط آدم و حوا و رقابت مرگبار هابیل و قابیل را در زندگیشان تکرار میکنند. شاهکاری در سالهای پایانی نویسندگیش که به کاوشِ اسرارآمیز بودن هویت، توصیف ناپذیر بودن عشق و عواقب خونین نبود عشق در زندگی پرداخته است. استینبک این رمان را در اصل خطاب به دو پسرش تام و جان نوشت که در آن زمان کوچک بودند. وی میخواست جزئیات دره سالیناس را برای آنها توصیف کند.
«پنجشنبه شیرین» (Sweet Thursday) 1954، ادامهایی برای «راسته کنسرو سازی» در سالهای پس از پایان جنگ جهانی دوم.
سال ۱۹۵۷ «سلطنت کوتاه پپین چهارم» (Pippin IV: Fabrication) را منتشر کرد. داستانی سیاسی و طنزآمیز. کشور فرانسه در آشفتگیهای سیاسی تصمیم به احیای حکومت سلطنتی میگیرد و «پپین» ستارهشناسی که خط خونش به ۳۴Pippin II و جدش Charlemagne۳۵ میرسد برای پادشاهی انتخاب میشود. تغییر سبک شدیدی (فانتزی) که به صورت سمبلیک اندیشههای مختلف و مهم جامعه را مورد نقد قرار داده است.
«زمستان ناراضی ما» (The Winter of Our Discontent) آخرین اثرش را در سال ۱۹۶۱ منتشر میکند که به بررسی سقوط اخلاقی در آمریکا پرداخته است. البته در ارائه مسئولیت اخلاقی و نیک و بد محیط زیست همانند دیگر آثارش همچون Tortilla Flat و Cannery Row نبود. هرچند که سعی کرد استانداردی را که در «خوشههای خشم» برای بیان تفکراتش داشته در این داستان نیز به کاربرد و تلاش کرد تا به عنوان یک مفسر مستقل به دور از تعصب و غرضورزی آنچه را که در امریکا خوب یا بد است به نمایش بگذارد اما بسیاری از منتقدان آن را ناامید کنندهترین اثرش برشمردند.
۲۷ کتاب شامل ۱۶ رمان، ۶ کتاب غیر داستانی و دو مجموعه داستان کوتاه او را کاندیدای جایزه نوبل کرد (بخصوص خوشههای خشم- موشها و آدمها و شرق عدن) برای نوشتههای درهم آمیخته واقع گرا، تخیلی- تصویریش و تلفیق آنها با طنز و همچنین درک مسائل اجتماعی، برگزیده نوبل ادبی در سال ۱۹۶۲ شد. بسیاری از منتقدان به این انتخاب معترض بودند. نیویورک تایمز در مقالهای توسط آرتور مایزنر عنوان کرد: «آیا یک نویسنده با چشمانداز اخلاقی دهه ۱۹۳۰ سزاوار جایزه نوبل است؟» اسناد محرمانه کمیته نوبل بعد از ۵۰ سال، نشان میدهد که در واقع این انتخاب، بهترین از میان بدهای بیشمار بوده است. بر اساس نوشته هنری اولسن یکی از اعضای کمیته نوبل هیچ کاندیدای مشخصی برای جایزه نوبل وجود نداشت و کمیته نوبل در یک موقعیت ناخوشایند قرار داشت.
استینبک ظاهراً با پذیرش انتقادی از آخرین رمانش و غم و اندوه انتقادی در هنگام دریافت جایزه نوبل، تمایلش را برای نوشتن از دست داد؛ در شش سال پیش از مرگش به جز دو مقاله سفر با چارلی (سفرنامه خودش در امریکا)، امریکا و امریکائیان (مجموعهای از گزارشها و مقالات روزنامه نگاریش) دیگر هیچ داستانی را منتشر نکرد. جان استینبک در ۲۰ دسامبر ۱۹۶۸ در شهر نیویورک در اثر بیماری قلبی و نارسایی احتقانی قلب در سن ۶۶ سالگی درگذشت.
با تمام اتهاماتی که به او در مقام یک نویسنده وارد میشد (او یک متفکر تندرو، مبلغ کمونیست و هوادار حزب نبود اما متهم به این تفکر برای داستانهایش بود ۳۶.) با دنیای سینما نیز همکاری کرد و در این وادی نیز در مقام یک فیلمنامه نویس، تاثیر شایانی در جامعه بر جا نهاد.
همکاری با کارگردان فیلم «مروارید» در نوشتن و تنظیم فیلمنامه در سال ۱۹۴۷. نوشتن فیلم نامه «پونی سرخ» که در سال ۱۹۴۹ به نمایش درآمد، نظارت بر فیلمنامه «شرق عدن»، اما همکاری بینظیرش در این عرصه، نوشتن دیالوگهای قوی برای فیلم «زنده باد زاپاتا» به کارگردانی «الیا کازان» بود.
هم رمانهایش و هم فیلمهای اقتباس شده از آنان، به ماندگارترین آثار کلاسیک جهان در محکومیت بی عدالتی بدل شدند. «موشها و آدمها»، «خوشههای خشم»، «ذرت داغ»، «راسته کنسروسازی»، «مروارید» و… از جمله فیلمها و فیلمنامههایی هستند که درخشش فراوانی داشتند
او یکی ازچند نویسندهای است که دو اثرش (خوشههای خشم و موشها و آدمها) سالها در امریکا ممنوع بود. بسیاری از آثارش در دانشکدههای آمریکایی مورد مطالعه است. در انگلستان، «موشها و آدمها» یکی از متون کلیدی مورد استفاده است.
استفاده او از گنجینه فرهنگ عوام، توجه و علاقهاش به میراث انسان از گذشته، تمایل آشکارش برای نشان دادن نزدیکی و تشابه میان بسیاری از شخصیتهای اصلی رمانهایش با چهرههای نمایان اسطورهها، او را نویسندهی پرآوازه قرن بیستم کرد که با تمام اتهاماتی که برای تفکراتش به او زده میشد، کتابهایش فروش چشمگیری داشتند. او یکی از برجستهترین نویسندگان جنبش ادبی «سوسیال رئالیسم امریکایی» است برای تاثیر شگرفش بر ادبیات معاصر.
استیبک از نظر مذهبی به کلیسای اسقفی سنت پل ۳۷ وابسته بود و در طول زندگی خود متصل به Episcopalianism۳۸ بود. در آثارش برای شکل دادن به شخصیتهای داستانش از کتاب مقدس و الهیات کلیسای انگلستان نهایت بهره را میبرد (بخصوص در خوشههای خشم- شرق عدن)، که ترکیبی از عناصر کاتولیک رومی و پروتستانتیسم بود.
همکاری نزدیکش با آرتور میلر، نویسنده و نمایشنامهنویس، او را در معرض خطر شخصی و حرفهای قرار داد وقتی که، هیات رسیدگی به جریان کمونیست که از سوی مجلس آمریکا مامور به فعالیت شده بود، میلر را به اتهام عقاید کمونیستی مورد بازخواست و بازجویی قرار دادند تا نام دیگر نویسندگان را افشا کند، اما او از این کار امتناع ورزید.
طبق گفتههای توماس استینبک (پسر بزرگش)، جی. ادگار هوور، مدیر FBI در آن زمان که هیچ مدرکی برای دستگیری پدرش پیدا نکرده بود، از قدرت و نفوذش در اداره مالیات برای آزار پدرش استفاده میکرد.
او موفق به دریافت «نشان افتخار آزادی» از رئیسجمهور لیندون جانسون شد (Presidential Medal of Freedom) که بالاترین جایزه مدنی در ایالات متحده است.
سالنیزا درکالیفرنیا، سالیناس، مونتری و بخشی از دره سان جویکین، یک مکان فرهنگی متنوع با تاریخ مهاجر، منطقهای بود برای بستر داستانهایش. این منطقه گاهی اوقات به عنوان «کشور استینبک» نامیده میشود.
«مرکز بنیاد استینبک» در سال ۹۸۸ در خیابان اصلی سالیناس (زادگاه استینبک) به روی عموم باز شد. این مرکز بزرگترین مجموع از آرشیوهای این نویسنده را در اختیار دارد و کانونی است برای فعالیتهایی در زمینه ادبیات، طبیعت بشر، تاریخ، کشاورزی و هنر.
در تاریخ ۲۷ فوریه سال ۱۹۷۹ (هفتادوهفتمین سالگرد تولد نویسنده)، سرویس پستی ایالات متحده «تمبر استینبک» را صادر کرد و مجموعه تمبرهای ادبی پست را به افتخار نویسندگان آمریکایی آغاز نمود.
در ۵ دسامبر ۲۰۰۷، توماس استینبک پسر جان استینبک، به نیابت، تقدیرنامهای برای فعالیتهای ادبی پدرش از آرنولد شوارتزنگر (فرماندار کالیفرنیا) و همسرش ماریا شریور در تالار مشاهیز موزه تاریخ زنان و هنر دریافت کرد.
گوگل برای سالگرد ۱۱۲ سالگیش در تاریخ ۲۷ فوریه ۲۰۱۴، یک آیکون تعاملی را با استفاده از انیمیشن نمایش داد که شامل تصاویری از صحنهها و نقل قولهایی از رمانهایش بود.
اکثر کارهایش در مرکز کالیفرنیا، به ویژه در دره سالیناس و منطقه ساحلی کالیفرنیا تنظیم شده است. آثار او اغلب موضوعات سرنوشت و بی عدالتی را مورد بررسی قرار دادند در آثارش، آدمهای متجاوز و حریص را که هیچ حد و مرزی برای مالاندوزی نمیشناسند را آماج طعن و طنز خود قرار داده است.
نویسنده در فضایی از بیم و ارج نهادن به واژه زندگی میکند، زیرا واژهها میتوانند ستمگر یا مهربان باشند و نیز میتوانند درست در برابر چشمان شما، معانی را دگرگون کنند.
فیلمها و فیلمنامهها
۱۹۳۹ – موشها و آدمها: کارگردان لوئیس میثمون
۱۹۴۰ – خوشههای خشم: کارگردان جان فورد
۱۹۴۱ – روستای فراموش شده: کارگردان الکساندر هامدم و هربرت کلاین
۱۹۴۲ Tortilla Flat -: کارگردانی ویکتور فلمینگ
۱۹۴۳ – ماه خاموش: ایروینگ پیکل
۱۹۴۴ – نجات قایقرانی: تحت هدایت آلفرد هیچکاک
۱۹۴۴ – مدال برای بنی: کارگردان ایروینگ پیکل،
۱۹۴۷-La Perla The Pearl، مکزیک – کارگردان امیلیو فرناندز،
۱۹۴۹ – اسب سرخ: کارگردان لوئیس مارشال،
۱۹۵۲-زنده باد زاپاتا: کارگردان الیا کازان،
۱۹۵۵ – شرق عدن: کارگردان الیا کازان
۱۹۵۷: Way ward Bus – کارگردانی ویکتور ویکاس
۱۹۶۱-پرواز: از شرکت Efrain Ramírez و Arnelia Cortez
۱۹۶۲ – Ikimize bir dünya (برگرفته از موشها و آدمها، ساخت ترکیه
۱۹۷۲-توپولی: برگرفته از موشها وآدمها – ساخت ایران
۱۹۸۲ – راسته کنسروسازی: کارگردانی دیوید وارد
کتاب شناسی جان استین بک
۱-دریاچه تاهو (Lake Tahoe) بزرگ دریاچه آب شیرین و جاذبه توریستی مهم بین کالیفرنیا و نوادا در ایالات متحده است.
۲- تمامی ثروت و آثارش به دو پسرش تعلق گرفت به غیر از حق امتیاز چاپ و تهیه فیلم از «خوشههای خشم» و «موشها و آدمها» که به دختر خواندهاش از همسر سومش داد.
۳- در اواخر عمر از مواضع چپ خود اظهار ندامت کرده و از جنگ آمریکا در ویتنام علیه حکومت کمونیستی پشتیبانی کرد. حتی به ویتنام رفت و از «عملیات قهرمانانه» سربازان آمریکایی گزارش تهیه کرد
۴- رابطه هر موجود زنده با یکدیگر و با محیط اطرافشان (روابط اخلاقی بین انسانها و دنیای پیرامون) برای درک آن، برگشت به ریشههای باستانی و تجارب انسانهای اولیه در جهان طبیعی ضروری و روشنگر است
۵-لوئیس هنری مورگان (Lewis Henry Morgan- ۲۱ نوامبر ۱۸۱۸ – ۱۷ دسامبر ۱۸۸۱) مردمشناس و باستانجامعهشناس آمریکایی و نویسنده کتاب «جامعه باستان» (این کتاب با ترجمه محسن ثلاثی به فارسی ترجمه و منتشر شده است)
۶-ادوارد فلاندرز راب ریکتز (۱۴ مه ۱۸۹۷ – ۱۱ مه ۱۹۴۸) به طور معمول به عنوان اد ریکتز شناخته میشد، زیستشناس دریایی آمریکایی، اکولوژیست و فیلسوف بود.
۷-این شخصیت برگرفته از دوست دوران کودکیش ماکس واگنر بازیگر هالیوود است که برادرانش جک و به لیک فیلمساز و باب دستیار کارگردان بودند.
۸-موسسه فرهنگی هنری کالیفرنیا (the California Art Club) یک سازمان غیر انتفاعی است که برای ترویج و حمایت از هنرهای زیبا و معاصر سنتی در سال ۱۹۰۹ تأسیس شد. «CAC» یکی از قدیمیترین، بزرگترین و فعالترین سازمانهای هنری در امریکااست.
۹-رابرت برنز (Robert Burns) (۲۵ ژانویه ۱۷۵۹ – ۲۱ ژوئیه ۱۷۹۶)، شاعر و ترانهسرای اسکاتلندی بود. از او به عنوان شاعر ملی اسکاتلند یاد میشود و شهرت جهانی دارد. هر ساله ۲۵ ژانویه سالروز تولد او را در بریتانیا و اروپا جشن میگیرند.
۱۱″The Chrysanthemums”,12-“The White Quail”,13-“Flight”,14-“The Snake”,15-“Breakfast”
۱۶-“The Raid”,17-“The Harness”,18-“Johnny Bear”,19-“The Red Pony”,20-“The Murder”,21-“Saint Katy the Virgin”,22-“The Vigilante”
۲۳- بروک هارت (۱۱ ژوئن ۱۹۱۱ – ۹ نوامبر ۱۹۳۳) بزرگترین پسر الکساندر هارت، صاحب لئوپولد هارت و فروشگاه پسران در گوشه جنوب شرقی بازار و خیابان سانتا کلارا در مرکز شهر سن خوزه، کالیفرنیا بود. آدم ربایی و قتل او در سراسر ایالات متحده پیچید. قاتلان ادعایی او، توماس هارولد ترموند و جانم. هولمز بودند
۲۴- روزی که رییس جمهور روزولت به هیتلر نامه نوشت و گفت: آیا حاضرید ضمانت کنید که نیروهای مسلحتان به منطقه و یا املاک این ملتهای مستقل حمله نخواهند کرد؟ منظور ازملتهای مستقل فهرستی متشکل از کشورهای لهستان، بلژیک، فرانسه، بریتانیا و ایرلند میشد.
۲۶،۲۵- اردوگاه Weedpatch (به نام اردوگاه فدرال دولتی آروین و اردوگاه کار آفتاب) توسط اداره امنیت دارایی (FSA) در جنوب بیکرزفیلد، کالیفرنیا به سال ۱۹۳۶ برای کارگران مهاجر در طول رکود بزرگ ساخته شد. چندین ساختمان این اردوگاه در تاریخ ۲۲ ژانویه ۱۹۹۶ جزء مکانهای تاریخی در نظر گرفته شد.
۲۷- دبلیو بی کمپ یکی از موفقترین تولیدکنندگان نخ در کالیفرنیا که مسئولیت سرپرستی عمل سوزاندن این کتاب در بیکرزفیلد را بر عهده گرفته بود گفت: ما عصبانی هستیم، اما نه به خاطر اینکه تحت حمله خارجی قرار گرفتهایم، بلکه به خاطر اینکه با کتابی تحت حمله قرار گرفتهایم که نهاییترین وجه معانی کلمه «وقیح» است.
۲۸- زیرا حزب کمونیست حاکم از این تفکر که حتی بینواترین آمریکایی هم میتواند صاحب یک ماشین باشد خوشحال نبود. اما پس از مدتی این اثر و موشها و ادمها مورد تایید حزب کمونیست شوروی قرار گرفت.
۲۹- جولیا وارد هوی (Julia Ward Howe ۲۷ مه ۱۸۱۹ – ۱۷ اکتبر ۱۹۱۰) شاعر و نویسنده آمریکایی، مدافع سقط جنین و یک فعال اجتماعی، مخصوصاً برای حق رأی زنان و طرفدار براندازی اصول بردگی بود. عنوان خوشههای خشم از «سرود نبرد جمهوری» این شاعر گرفته شده است: چشمان من شکوه آمدن خدا را دیدهاند/او تاکستانی که خوشههای خشم در آن انبار شدهاند را پایمال میکند. اشتاین بک گفته بود: من از این سرود خوشم میآید چون یک نوع رژه است و این کتاب نیز یک نوع رژه است. این اشعار به نقل از کتاب مقدس مکتوب مکاشفه ۱۴: ۱۹-۲۰ اشاره میکند: «فرشته در خاکستر خود را به زمین انداخته و انگور زمین را جمع کرده و آن را به گرداب بزرگ خشم خداوند میاندازد. و شراب فنجان بدون شهر پوشیده شده بود، و خون از شراب سرآشپزی، حتی به شاخساره های اسب، در فضای هزار و شش صدو فراتر بود» تجلی آخرالزمانی به عدالت الهی و رهایی از ظلم و ستم در قضاوت نهایی.
۳۰- نام اولیه کتاب Ocean View Avenue in Monterey بود که بعدبه (Cannery Row) تغییر یافت. حدود ۴۰ سال بعداز انتشار داستان راسته کنسرو سازی، فیلمی سینمایی با اقتباس از آن ساخته شد.
۳۱- مروارید در سال ۱۹۴۷، آن را به یک فیلم مکزیکی به نام La Perla و در سال ۱۹۸۷ به فیلم Ondu Muttina Kathe فیلم فرقه کانادها اقتباس شد. این داستان یکی از محبوبترین کتابهای استینبک است و به طور گستردهای در کلاسهای دبیرستان مورد استفاده قرار میگیرد.
۳۲- بازی اخلاقی (morality play) ژانر سرگرمی تئاتر قرون وسطی و اوایل تودور است. شامل یک درگیری مستقیم بین حق و باطل یا خوب و شر است. نقشهای اخلاقی معمولاً حاوی شخصیت اصلی است که بشر را به عنوان یک کل یا یک ساختار اجتماعی کوچکتر نشان میدهد و شخصیت ای پشتیبانی کننده، خوب یا بد هستند.
۳۳- ویلیام به لیک (William Blake- ۱۷۵۷ –۱۸۲۷) شاعر و نقاش بریتانیایی و مبدع نوع جدیدی از شعر در زبان انگلیسی.
۳۴-۳۵- بزرگترین پسر پپین کوتاه و برتاادلاون بود او در طول قرون وسطی، بسیاری از اروپا را متحد کرد. او اولین امپراتور به رسمیت شناخته شده در اروپای غربی از زمان سقوط امپراتوری رژیم غربی در سه قرن قبل بود.
۳۶- او ارتباطاتی با نویسندگان چپگرا، روزنامه نگاران و کارفرمایان اتحادیه داشت که شاید بیتاثیر در نوشتههایش نبودند. در سال ۱۹۳۵ به لیگ نویسندگان آمریکایی پیوست که یک سازمان کمونیستی بود و از طریق فرانسیس ویتاکریکی از اعضای این حزب با سازماندهندگان اعتصاب از اتحادیه صنعتی کارگران و کارگران کشاورزی دیدار کرد.
۳۷- کلیسای جامع سنت پل یکی از بناهای مشهور در کشور انگلستان است.
۳۸-کلیسای اسقفی یا اِپیسکوپِیلیِن در ایالات متحده آمریکا. یک مذهب مسیحی آنگلیکن است که عمدتاً در ایالات متحده، هوندوراس، تایوان، کلمبیا، اکوادور، هاییتی دومینیکن، ونزوئلا، جزایر ویرجین بریتانیا و بخشهایی از اروپا یافت میشود. ■
منابع
https://en.wikipedia.org/wiki/The_Log_from_the_Sea_of_Cortez
https://en.wikipedia.org/wiki/In_Dubious_Battle
https://en.wikipedia.org/wiki/Weedpatch_Camp
https://www.biography.com/people/john-steinbeck
https://en.wikipedia.org/wiki/John_Steinbeck
https://www.nobelprize.org/nobel_prizes/literature/laureates
https://en.wikipedia.org/wiki/Of_Mice_and_Men
https://en.wikipedia.org/wiki/Cup_of_Gold
https://en.wikipedia.org/wiki/The_Pastures_of_Heaven
https://en.wikipedia.org/wiki/ The Red Pony
https://en.wikipedia.org/wiki/ To a God Unknown
https://en.wikipedia.org/wiki/ Tortilla Flat
https://en.wikipedia.org/wiki/The_Grapes_of_Wrath
https://fa.wikipedia.org/wiki/
http://www.bartarinha.ir/fa/news
http://www.irna.ir/fa/News/81376854
http://www.ibna.ir/fa/doc/naghli/144849
——————————————————————–
خانه داستان چوک، با دورهای داستان نویسی، ویراستاری، نقد ادبی و کارگاه ترجمه داستان
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههای ادبیات داستانی چوک
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام خانه داستان چوک
https://telegram.me/chookasosiation
شبکه تلگرام خانه ویراستاران چوک
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعالیت های روزانه، هفتگی، ماهیانه، فصلی و سالیانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک